معنی ارنج

لغت نامه دهخدا

ارنج

ارنج. [] (اِ) قسمی ماهی دریای خزر و آنرا ماش نیز نامند.

ارنج. [اَ رَ] (اِ) آرنج. (جهانگیری). بندگاه ساعد و بازو. مرفق. (برهان).

حل جدول

ارنج

طرز قرار گرفتن بازیکنان یک تیم در پست های گوناگون در زمین بازی

طرز قرار گرفتن بازیکنان یک تیم در پست‌های گوناگون در زمین بازی


تیزی ارنج

زج


مرفق و ارنج

وارن

فارسی به عربی

فارسی به آلمانی

ارنج

Biegung (f), Ellbogen (m)


با ارنج زدن

Biegung (f), Ellbogen (m)

گویش مازندرانی

ارنج

ماهی خزری از راسته ی کپور ماهیان

واژه پیشنهادی

ارنج

وارن

آلمانی به فارسی

Ellbogen (m)

ارنج , دسته صندلی , با ارنج زدن.

اسپانیایی به فارسی

codo

ارنج، دسته صندلی، با ارنج زدن.

سوئدی به فارسی

armbge

ارنج، دسته صندلی، با ارنج زدن،

معادل ابجد

ارنج

254

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری