معنی ارزان

ارزان
معادل ابجد

ارزان در معادل ابجد

ارزان
  • 259
حل جدول

ارزان در حل جدول

مترادف و متضاد زبان فارسی

ارزان در مترادف و متضاد زبان فارسی

  • رخیص، کم‌ارزش، کم‌بها، کم‌قیمت، مفت، مناسب، نازل،
    (متضاد) گران. توضیح بیشتر ...
فرهنگ معین

ارزان در فرهنگ معین

  • کم بها، سزاوار، شایسته، پست، بی مایه. [خوانش: (اَ) (ص.)]
لغت نامه دهخدا

ارزان در لغت نامه دهخدا

  • ارزان. [اَ] (نف / ص) آنچه ارزنده باشد ببهای وقت. (رشیدی). چیزی که به قیمتش می ارزد. ارزش دار. که ارزد. || کم بها. رخیص. مقابل گران. (مؤید الفضلاء). مقابل ِ غالی و ثمین:
    گر ارزان بدی مرغ، با این سوار
    نبودی مرا تیره شب کارزار.
    فردوسی.
    گرچه ارزان بهاتر بفروشند باری چیزی بمن رسد و خیر خیر غارت نشود. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 406).
    جان پرمایه همی چون بفروشی بنفیر
    چیز پرمایه همان به که به ارزان ندهی.
    ناصرخسرو.
    چیزی بگران هیچ خردمند نخرد
    هر گه که بیابد به از آن چیز به ارزان. توضیح بیشتر ...
  • ارزان. [اَ] (اِخ) (دشت. ) موضعی بین جزجیرکان و کازرون فارس. رجوع به فارسنامه ٔ ابن البلخی چ کمبریج ص 163 شود. ظاهراً مراد دشت ارژن است. توضیح بیشتر ...
فرهنگ عمید

ارزان در فرهنگ عمید

  • ویژگی آنچه قیمتش از نرخ روز کمتر باشد، کم‌بها: نرخ متاعی که فراوان بُوَد / گر به مثل جان بُوَد ارزان بُوَد (جامی۳: ۵۰۰)،
    [قدیمی، مجاز] بی‌ارزش، بی‌مقدار،. توضیح بیشتر ...
فارسی به انگلیسی

ارزان در فارسی به انگلیسی

فارسی به ترکی

ارزان در فارسی به ترکی

فارسی به عربی

ارزان در فارسی به عربی

فرهنگ فارسی هوشیار

ارزان در فرهنگ فارسی هوشیار

فارسی به آلمانی

ارزان در فارسی به آلمانی

بخش پیشنهاد معنی و ارسال نظرات
جهت پیشنهاد معنی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید از اینجا ثبت نام کنید