معنی اردنگ
لغت نامه دهخدا
اردنگ. [اُ دَ] (اِ) زخم با نوک پای از پشت به نشستنگاه کسی. تی پا. زُفکنه. زه کونی. شِلخته. سرچَنگ. اُم ُکیسان. (منتهی الارب).
- اردنگ خوردن، تی پا خوردن. زهکونی خوردن.
- اردنگ زدن،تی پا زدن. زهکونی زدن. زفکنه زدن. شلخته زدن. سرچنگ زدن. لَطع. (منتهی الارب). کسع. اَسن.
فارسی به انگلیسی
Boot, Kick
حل جدول
لگدی که با زانو زده شود.
لگدی که با زانو زده شود
لگدی که با زانو زده شود.
اردنگ
لگدی که با زانو زده شود
اردنگ
ضربه با پا
اردنگ
مترادف و متضاد زبان فارسی
پاسار، پشتپا، تیپا، لگد
گویش مازندرانی
لگد زدن بر باسن
فرهنگ عمید
لگدی که با پشت پا یا سر زانو به پشت کسی میزنند، تیپا،
فرهنگ فارسی هوشیار
(اسم) لگدی که با نوک پا بر کفل کسی بزنند تیپا زهکونی سر چنگ.
اردنگ کردن
(مصدر) به کسی اردنگ زدن، کسی را زدن و راندن کسی را بیرون کردن و جواب گفتن.
اردنگ زدن
(مصدر) کسی را لگد زدن با لگد راندن تیپا زدن زهکونی زدن.
اردنگی
(اسم) اردنگ
اردنگی کردن
(مصدر) اردنگ کردن
فرهنگ عوامانه
لگدی که با زانو زده شود.
معادل ابجد
275