معنی ادینه

لغت نامه دهخدا

ادینه

ادینه. [؟ ن َ] (اِخ) رجوع به بابااحمدی (طایفه ٔ) شود.


ادینه ون

ادینه ون. [؟ ن َ وَ] (اِخ) رجوع به بسحاق (طایفه ٔ) شود.


بسجاق

بسجاق. [ب ُ] (اِخ) تیره ای از عشیره ٔ هیهاوند چهارلنگ بختیاری. و دارای شعبه های زیر است: بری گرگیوند. جلیلوند. خانه قائد. شهروسوند. ملک محمودی. ادینه وند. سبزه وند. اتابکی. صوفی. (جغرافیای سیاسی کیهان ص 76).

حل جدول

ادینه

جمعه

فارسی به عربی

ادینه

جمعه

فارسی به آلمانی

ادینه

Freitag

عربی به فارسی

جمعة

ادینه , جمعه

آلمانی به فارسی

Freitag

ادینه , جمعه.

فنلاندی به فارسی

perjantai

ادینه , جمعه.

فرانسوی به فارسی

vendredi (nom masculin)

ادینه , جمعه.

اسپانیایی به فارسی

viernes

ادینه، جمعه.

سوئدی به فارسی

fredag

ادینه، جمعه،

معادل ابجد

ادینه

70

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری