معنی ادیت کردن
حل جدول
ویرایش، ویراستن
ادیت
ویرایش
ادیت کردن مطلبی
ویراستن
ادیت ، ویرایش
ویراستن
ادیت مطلب
ویرایش
ادیت، ویرایش
ویراستن
معادل فارسی ادیت
ویرایش
فرهنگ معین
(اِ) [انگ.] (اِمص.) ویرایش.
فرهنگ عمید
ویرایش
فرهنگ واژههای فارسی سره
ویرایش
سخن بزرگان
من فهمیدم که وطن دوستی و میهن پرستی به تنهایی کافی نیست و من می بایست نسبت به هیچ کس بغض و کینه نداشته باشم.
واژه پیشنهادی
قتل در فصل انگور چینی
اثری از ادیت سیت ول
دفتر یادداشت یک شاعر
اثری از ادیت نیوبولد وارتون
اثری از آنانیس نین
مترادف و متضاد زبان فارسی
ویراستاری کردن، ویرایش کردن، ادیت کردن، اصلاح کردن، حکواصلاح کردن، تنقیح کردن، منقح ساختن، غلطگیری کردن، خطایابی کردن، رفع اشکال کردن، بهسازی کردن، ارزشیابی شدن (اوراق امتحانی)
معادل ابجد
689