معنی ادوات

ادوات
معادل ابجد

ادوات در معادل ابجد

ادوات
  • 412
حل جدول

ادوات در حل جدول

  • ابزار، آلات، وسایل
مترادف و متضاد زبان فارسی

ادوات در مترادف و متضاد زبان فارسی

  • آلات، ابزار، ادات، افزار، وسایل
فرهنگ معین

ادوات در فرهنگ معین

  • (اَ دَ) [ع.] (اِ.) جِ اَدات، آلت ها، اسباب ها، دست افزارها.
لغت نامه دهخدا

ادوات در لغت نامه دهخدا

  • ادوات. [اَدَ] (ع اِ) ج ِ اَداه. آلت ها. آلات حصول چیزی. (غیاث اللغات). اسباب. دست افزارها: چنانکه ظهورآن بی ادوات آتش زدن ممکن نگردد، اثر این تجربت و ممارست هم ظاهر نشود. (کلیله و دمنه چ 1332 ص 299).
    - ادوات عمران، وسایل آبادی و تمدن.
    - علم ادوات الخط، شرح آن در علم الخط بیاید. (کشف الظنون).
    || شئون. امور: بلعمی. و بوطیب مصعبی. هردو یگانه ٔ روزگار بودند در همه ٔ ادوات فضل. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 700). وی را [مسعود] دیده اند از بزرگی و شهامت و تفرد وی در همه ٔ ادوات سیاست و ریاست او واقف گشته. توضیح بیشتر ...
فرهنگ عمید

ادوات در فرهنگ عمید

  • ادات

    [قدیمی] موجبات، عوامل،
فارسی به عربی

ادوات در فارسی به عربی

فرهنگ فارسی هوشیار

ادوات در فرهنگ فارسی هوشیار

فرهنگ فارسی آزاد

ادوات در فرهنگ فارسی آزاد

  • اَدَوات، آلت ها، وسائل، افزار (مفرد: اَداه)،
فارسی به آلمانی

ادوات در فارسی به آلمانی

  • Gang, Getriebe [noun], Schaltung [noun]
بخش پیشنهاد معنی و ارسال نظرات
جهت پیشنهاد معنی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید از اینجا ثبت نام کنید