معنی ادن

لغت نامه دهخدا

ادن

ادن. [اَ دَن ن] (ع ص) کوزپشت (مرد). مرد خمیده. (مؤید الفضلاء). مرد خمیده پشت. (آنندراج). آنک پشت وی به دو درآمده بود. (تاج المصادر بیهقی) (مهذب الاسماء). قوزپشت. سینه و پشت به اندرون رفته. || پشت فرونشسته. || آنکه گردنش بدوش فروشده باشد. (زوزنی) (تاج المصادر بیهقی). || کوتاه دستها (اسب). اسبی کوتاه دست. (تاج المصادر بیهقی). || بیت ادن ّ؛ خانه ٔ پست. مؤنث: دَنّاء.

ادن. [اِ دِ] (اِخ) (ایتونای رومیان است) شطی است در انگلستان که بخلیج سُلوَی و بحر ایرلند ریزد و از کارلیل تا مصب وی قابل کشتی رانی است. طول مسیر آن تقریباً 100 هزار گز است.

حل جدول

ادن

مرد خمیده کوتاه دست

گوژپشت، مرد خمیده کوتاه دست

گوژ پشت، مرد خمیده کوتاه دست


ادن ، دنن ، احدب

گوژپشت


خمیده پشت

ادن


گوژپشت، مرد خمیده کوتاه دست

ادن


مرد خمیده کوتاه دست

ادن


گوژپشت

ادن

عربی به فارسی

ادن

محکوم کردن , محکوم شدن

سخن بزرگان

ادن نلئام

کسی که می خواهد نقاش خوبی شود، سرمشق های عالی را انتخاب کرده و از روی آن مشق می نویسد. همچنین کسی که میل دارد زندگیش بی عیب و پاکیزه باشد باید بهترین اشخاص را سرمشق و نمونه خود قرار داده، آنقدر بکوشد تا به پای آنها برسد و حتی از آنها در گذرد.

فرهنگ فارسی هوشیار

ادن الدب

(اسم) گل ماهور، گل شیپوری ایتالیایی

معادل ابجد

ادن

55

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری