معنی ادعای دروغین
حل جدول
بلوف
دروغین
پوشالی
ادعای پوچ
قپی
بلوف
ادعای کاری
داو
ادعای باطل
لاف
تهدید دروغین
بلوف
بردیای دروغین
گیومات
گئومات
واژه پیشنهادی
لغت نامه دهخدا
دروغین. [دُ] (ص نسبی) دروغی. کاذب. کاذبه. به دروغ: اشتهای دروغین، اشتهای کاذب. (یادداشت مرحوم دهخدا):
از ادب نبود به پیش شه مقال
خاصه خود لاف دروغین و محال.
مولوی.
صبح کاذب، و او را صبح دروغین گویند. (التفهیم). و رجوع به دروغی شود.
مترادف و متضاد زبان فارسی
جعلی، ساختگی، کاذب، مجعول،
(متضاد) راستین
فارسی به عربی
وقاحه
معادل ابجد
1356