معنی اخلالگر
مترادف و متضاد زبان فارسی
کارشکن، مخل، تروریست، خرابکار، آشوبگر، انقلابی، شورشی، فتنهجو، مخرب
کارشکن
اخلالگر، اشکالتراش، جلوگیر، مانع، مخل
انقلابی
چریک، مبارز، اخلالگر، شورشگر، شورشی
خرابکار، خرابکار
اخلالگر، تروریست، مخرب، مخل، ویرانساز، ویرانگر
فتنهجو
آشوبگر، اخلالگر، رزمآور، ماجراجو، مفتن، مفسد، مفسدهجو، واقعهطلب
شورشی
اخلالگر، انقلابی، شورشگر، طاغی، کودتاچی، مخل، یاغی،
(متضاد) مطیع
فرهنگ فارسی هوشیار
نظم برهم زن
فرهنگ عمید
کسی که در کاری یا امری اخلال میکند، آنکه نظم و امنیت جامعه را برهم میزند،
حل جدول
خرابکار
مخل
اخلالگر، برهم زننده نظم
مخل
مخل
اخلالگر
اخلالگر، برهم زننده نظم
آشوب طلب
فتنه جو، آشوبگر، اخلالگر، غوغا طلب، فتنه انگیز، آنارشیست
آنارشیست، اخلالگر، آشوبگر، بلواگر، شورشگر، شورشی، فتنه جو، فتنه انگیز
معادل ابجد
882