معنی اجماع

اجماع
معادل ابجد

اجماع در معادل ابجد

اجماع
  • 115
حل جدول

اجماع در حل جدول

  • از منابع فقه اسلامی
فرهنگ معین

اجماع در فرهنگ معین

  • (مص ل. ) گرد آمدن، متفق شدن بر انجام کاری، (مص م. ) جمع کردن، (اِمص. ) در فقه اسلامی به معنی اتفاق کلمه فقها در مسئله ای یا امری. [خوانش: (اِ) [ع. ]]. توضیح بیشتر ...
لغت نامه دهخدا

اجماع در لغت نامه دهخدا

  • اجماع. [اِ] (ع مص) عزم کردن بر کاری. (تاج المصادر) (منتهی الارب). || اتفاق کردن جماعت بر کاری. متفق شدن. || گرد آمدن بر. || جمله کردن چیزی را. (منتهی الارب). || بر کاری جمع کردن. || اِلف دادن. (منتهی الارب). || راندن همه شتران را. || فرا گرفتن باران همه ٔ زمین را: اجمع المطر. (منتهی الارب). || جمله ٔ پستان اشتر بستن. بستن همه ٔ پستان ناقه را. (منتهی الارب). || فراهم آوردن کار و آماده کردن. (منتهی الارب). || عزم تمام بر یک کار از طرف جماعت اهل حل و عقد، یعنی اشخاص صاحب رأی. توضیح بیشتر ...
  • اجماع. [اَ] (ع اِ) ج ِ جُمع.

فرهنگ عمید

اجماع در فرهنگ عمید

  • اتفاق و هماهنگی گروهی در امری، متفق شدن،
    (فقه) اتحاد فقها در مسئله‌ای شرعی، از اصول چهارگانه،. توضیح بیشتر ...
فرهنگ واژه‌های فارسی سره

اجماع در فرهنگ واژه‌های فارسی سره

فارسی به انگلیسی

اجماع در فارسی به انگلیسی

فرهنگ فارسی هوشیار

اجماع در فرهنگ فارسی هوشیار

  • عزم کردن بر کاری، متفق شدن ج جمع ج جمع
فرهنگ فارسی آزاد

اجماع در فرهنگ فارسی آزاد

  • اِجماع، متفق شدن برای انجام دادن کاری، جمع کردن، در اصطلاح فقهی اتفاق صحابه یا علماء یا امت در یک امر دینی است،. توضیح بیشتر ...
بخش پیشنهاد معنی و ارسال نظرات
جهت پیشنهاد معنی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید از اینجا ثبت نام کنید