معنی اثری از هنری جیمز

اکنون، زمان آن رسیده است که زندگی رؤیایی خود را آغاز کنید.

نویسنده اثر تصویر یک بانو

بال های کبوتر، تصویر یک زن، تنگ اهریمنی، جام طلایی، سفیران، میدان واشنگتن

بالهای کبوتر، تصویر یک زن، تنگ اهریمنی، جام طلایی، سفیران، میدان واشنگتن

بوستونی ها

برج عاج

بوستونی ها

سفرا

آمریکایی ها

اروپایی ها

چارلز الیوت

میدان واشنتگتن

پرتره یک بانو

سفرای کبار

هنری. [هَُن َ] (ص نسبی) اهل هنر. هنرمند. هنرور:
خواجه ٔ سید ابوسهل رئیس الرؤسا
احمدبن الحسن آن بارخدای هنری.
فرخی.
آن هنری خواجه ٔ جلیل چو دریاست
با هنربیشمار و گوهر بی عد.
منوچهری.
آفرین زآن هنری مرکب فرخ پی تو
که به یک شب ز بلاساغون آید به طراز.
منوچهری.
هنری سرفکنده چون لاله است
که کلاهش به سر ندوخته اند.
خاقانی.
هرکو هنری است و عیب خود گفت
با جان هنر قرین شمارش.
خاقانی.
|| دلیر: سام نریمان را پرسیدند که آرایش رزم چیست ؟ گفت: فر ارجمند شاه، دانش سپهبد بارای و مبارز هنری. (نوروزنامه).

1044