معنی اثری از سلطان حسین بایقرا

لغت نامه دهخدا

حسین بایقرا

حسین بایقرا. [ح ُ س َ ن ِ ق ُ] (اِخ) ابن امیر منصوربن بایقرابن عمر شیخ بن تیمور گورکانی است، و در 911هَ. ق. درگذشت. متخلص به حسینی گورکانی است و به سلطان حسین میرزا معروفست. دیوان شعری دارد و کتابی بنام «تنزیل » در تصوف بدو منسوب است. و کتاب «مجالس العشاق » را نیز کمال الدین حسین فنائی به نام او تألیف کرده و در هند به نام وی چاپ شده است. رجوع به هدیه العارفین ج 1 ص 317 و ذریعه ج 9 ص 100 و فهرست مجالس النفائس و فهرست ج 3 سبک شناسی و فهرست رجال حبیب السیر و از سعدی تا جامی شود.


بایقرا

بایقرا. [ق َ] (اِخ) (... میرزا) پسر معزالدین عمر شیخ و نوه ٔ تیمور لنگ. او جد سلطان حسین بایقرای معروف بود. و رجوع به قاموس الاعلام ترکی ج 2 شود.

بایقرا. [ق َ] (اِخ) سلطان حسین میرزا فرزند منصور و معروف به «خاقان منصور» و معزالسلطنه و ابوالغازی آخرین از امرای تیموری. پادشاهی ادب پرور هنردوست بود و وزیر معروفش امیرعلیشیر نوائی است که موجب شهرت دربار او و آبادانی پایتختش هرات شده بود. در سال 861 هَ. ق. که خراسان آشفته شده بود، در شهر مرو به پادشاهی نشست و در ذی حجه ٔ 862 استرآباد را فتح کرد و در سال 873 هرات را تسخیرنمود و در 874 با میرزا یادگار محمد جنگید و در اواخر سال 875 هَ. ق. با سلطان محمود جنگید و تا سال 902 در غایت دولت و اقبال حکومت کرد. و در سال 911 هَ. ق. درگذشت. اثری موسوم به مجالس العشاق و اشعاری به فارسی و ترکی دارد و تخلصش حسینی بوده است. رجوع به حبیب السیر چ خیام ج 4 و خصوصاً صص 110- 113 شود.


سلطان حسین

سلطان حسین. [س ُ ح ُ س َ] (اِخ) صفوی رجوع به حسین صفوی شود.

سلطان حسین. [س ُح ُ س َ] (اِخ) ابن منصور بایقرا... وی در دربار هرات یکی از درخشانترین مراکز ادب و هنر و علم در مملکت ایران بشمار میرود. بعضی اشعار فارسی او این است:
در غم عشقت مرا نی تن نه جانی مانده
این خیالی گشته وزان یک گمانی مانده
داغها بر استخوانم بین چو خال کعبتین
هریکی از ناوک آن مه نشانی مانده
باقد خم گشته ام از هجر آن ابروکمان
چون کمانم پی بروی استخوانی مانده
چون حسینی بازخواهم خویش را پیرانه سر
مست سر درسجده ٔ زیبا جوانی مانده.
(از تاریخ ادبیات ادوارد براون ج 3 ص 424 و مجالس النفایس ص 316). رجوع به حبیب السیر و الذریعه و حسین میرزا بایقرا شود.


حسین سلطان العل...

حسین سلطان العلماء. [ح ُ س َ ن ِ س ُ نُل ْ ع ُ ل َ] (اِخ) رجوع به حسین خلیفه سلطان شود.


شاه سلطان حسین...

شاه سلطان حسین صفوی. [س ُ ح ُ س َ ن ِ ص َ ف َ] (اِخ) رجوع به حسین صفوی شود.


حسین آباد سلطان ...

حسین آباد سلطان نصیر. [ح ُ س ِ س ُ ن َ] (اِخ) ده کوچکی است از بخش حومه ٔ شهرستان نائین. سی هزارگزی شمال نائین، سه هزارگزی شوسه ٔ اردستان به نائین. سکنه 40 تن. زبان فارسی. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10).


سلطان صاحبقران

سلطان صاحبقران. [س ُن ِ ح ِ ق ِ] (اِخ) لقب سلطان حسین بایقرا است. رجوع به سلطان حسین و حسین بایقرا و مجالس النفایس شود.

حل جدول

اثری از سلطان حسین بایقرا

مجالس العشاق


حسین بایقرا

آخرین پادشاه تیموریان

معادل ابجد

اثری از سلطان حسین بایقرا

1311

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری