معنی اثری از سلطان‌حسین بایقرا

حل جدول

اثری از سلطان‌حسین بایقرا

مجالس العشاق


حسین بایقرا

آخرین پادشاه تیموریان


اثری از سلطان حسین بایقرا

مجالس العشاق

لغت نامه دهخدا

بایقرا

بایقرا. [ق َ] (اِخ) (... میرزا) پسر معزالدین عمر شیخ و نوه ٔ تیمور لنگ. او جد سلطان حسین بایقرای معروف بود. و رجوع به قاموس الاعلام ترکی ج 2 شود.

بایقرا. [ق َ] (اِخ) سلطان حسین میرزا فرزند منصور و معروف به «خاقان منصور» و معزالسلطنه و ابوالغازی آخرین از امرای تیموری. پادشاهی ادب پرور هنردوست بود و وزیر معروفش امیرعلیشیر نوائی است که موجب شهرت دربار او و آبادانی پایتختش هرات شده بود. در سال 861 هَ. ق. که خراسان آشفته شده بود، در شهر مرو به پادشاهی نشست و در ذی حجه ٔ 862 استرآباد را فتح کرد و در سال 873 هرات را تسخیرنمود و در 874 با میرزا یادگار محمد جنگید و در اواخر سال 875 هَ. ق. با سلطان محمود جنگید و تا سال 902 در غایت دولت و اقبال حکومت کرد. و در سال 911 هَ. ق. درگذشت. اثری موسوم به مجالس العشاق و اشعاری به فارسی و ترکی دارد و تخلصش حسینی بوده است. رجوع به حبیب السیر چ خیام ج 4 و خصوصاً صص 110- 113 شود.


بایقرا ارکیانه

بایقرا ارکیانه. [ق َ ن َ / ن ِ] (اِخ) دهی از بخش سراسکند شهرستان تبریز در 18 هزارگزی شمال باختری سراسکند. سکنه ٔ آن 370 تن، محصول آن غلات و حبوبات است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4).


حسین بایقرا

حسین بایقرا. [ح ُ س َ ن ِ ق ُ] (اِخ) ابن امیر منصوربن بایقرابن عمر شیخ بن تیمور گورکانی است، و در 911هَ. ق. درگذشت. متخلص به حسینی گورکانی است و به سلطان حسین میرزا معروفست. دیوان شعری دارد و کتابی بنام «تنزیل » در تصوف بدو منسوب است. و کتاب «مجالس العشاق » را نیز کمال الدین حسین فنائی به نام او تألیف کرده و در هند به نام وی چاپ شده است. رجوع به هدیه العارفین ج 1 ص 317 و ذریعه ج 9 ص 100 و فهرست مجالس النفائس و فهرست ج 3 سبک شناسی و فهرست رجال حبیب السیر و از سعدی تا جامی شود.


اثری

اثری. [اَ را] (ع ص) مرد بسیارمال. مقابل ثَروی، زن بسیارمال.

اثری. [اَ ث َ ری ی] (ع ص نسبی) منسوب به اثر. (منتهی الارب). منسوب است به اثر که بمعنی حدیث و طلب آن و تبعیت از آن میباشد. (سمعانی). محدّث. اخباری: حسین اثری بن عبدالملک. عبدالکریم اثری بن منصور.

اثری. [اَ را] (ع اِ) نامی از نامهای مردان.

اثری. [اُ را] (ع اِمص) اسم مصدر از اُثرَه.


ابن اثری

ابن اثری. [اِ ن ُ اَ] (اِخ) رجوع به ماشأاﷲبن اثری شود.

معادل ابجد

اثری از سلطان‌حسین بایقرا

1311

عبارت های مشابه

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری