معنی اتلال

اتلال
معادل ابجد

اتلال در معادل ابجد

اتلال
  • 462
حل جدول

اتلال در حل جدول

فرهنگ معین

اتلال در فرهنگ معین

  • (اَ) [ع.] (اِ.) جِ تل، توده های خاک و ریگ، پشته ها.
لغت نامه دهخدا

اتلال در لغت نامه دهخدا

  • اتلال. [اَ ت َ] (ع مص) اَتل. گام نزدیک نهادن هنگام خشم. || سیر شدن از طعام. اَتلات. توضیح بیشتر ...
  • اتلال. [اَ] (ع اِ) ج ِ تَل ّ، بمعنی توده های خاک و توده های ریگ و پشته. (منتهی الارب):
    ای روز چه روزی تو بدین زینت و این زیب
    کز زینت و زیب تو دگر شد همه اتلال.
    فرخی.
    || ج ِ تَل، بمعنی بالش. (منتهی الارب). توضیح بیشتر ...
  • اتلال. [اِ] (ع مص) راست ایستادن. || چکانیدن. (منتهی الارب). || بستن و کشیدن چهارپا. توضیح بیشتر ...
فرهنگ عمید

اتلال در فرهنگ عمید

فرهنگ فارسی هوشیار

اتلال در فرهنگ فارسی هوشیار

  • (تک: تل) پشته ها، بالش ها (اسم) جمع: تل توده های خاک و ریگ پشته ها، جمع: تل بالشها. توضیح بیشتر ...
فرهنگ فارسی آزاد

اتلال در فرهنگ فارسی آزاد

  • اَتْلال، تَپّه ها (مفرد: تَلّ)،
بخش پیشنهاد معنی و ارسال نظرات
جهت پیشنهاد معنی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید از اینجا ثبت نام کنید