معنی ابهام

ابهام
معادل ابجد

ابهام در معادل ابجد

ابهام
  • 49
حل جدول

ابهام در حل جدول

مترادف و متضاد زبان فارسی

ابهام در مترادف و متضاد زبان فارسی

  • آمیختگی، پیچش، پیچیدگی، تاریکی، تعقید، تیرگی، شبهه، عدم‌صراحت،
    (متضاد) آشکاری، وضوح. توضیح بیشتر ...
فرهنگ معین

ابهام در فرهنگ معین

  • (مص م. ) پوشیده گذاشتن، پوشیده سخن گفتن، (اِ مص. ) پوشیدگی، تاریکی، (اِ. ) انگشت بزرگ، شست. [خوانش: (اِ) [ع. ]]. توضیح بیشتر ...
لغت نامه دهخدا

ابهام در لغت نامه دهخدا

  • ابهام. [اِ] (ع اِ) انگشت ستبر و کوتاه دست یا پا از جانب انسی. نر. انگشت نر. (نصاب الصبیان). شصت. شَست. بزرگ انگشت. انگشت بزرگ. نرانگشت. (دستوراللغه). سترگ. انگشت سترگ. (مهذب الأسماء) (زمخشری). اِشتو. (مهذب الأسماء). ج، اَباهم، اباهیم. توضیح بیشتر ...
  • ابهام. [اِ] (ع مص) پوشیده گذاشتن. مجهول بگذاشتن. بسته کردن کار. (زوزنی). بسته کردن. پوشیدن. || پوشیده گفتن. || پیچیدگی. بستگی. پوشیدگی. تاریکی. || دور کردن و راندن کسی را از کار. || مجهول و مطلق و بی قید گذاشتن چیزی را. || بند کردن دَر. || بسیاربهمی شدن و بهمی ناک گردیدن زمین. (منتهی الارب) (تاج المصادر بیهقی) || ابهام امر؛ بسته و مشتبه شدن آن. || ابهام ارض، رویانیدن زمین گیاه بهمی را. توضیح بیشتر ...
فرهنگ عمید

ابهام در فرهنگ عمید

  • مبهم بودن،
    پیچیده بودن،
    (اسم) (ادبی) در بدیع، به کار بردن کلماتی در نظم یا نثر که احتمال دو معنی متقابل داشته باشد، یعنی هم مدح باشد و هم ذم، مانندِ این شعر: ای خواجه ضیا شود ز روی تو ظلم / با طلعت تو سور نماید ماتم (رشیدالدین‌وطواط: حدائق‌السحر فی‌دقائق‌الشعر)، ذووجهین، محتمل‌الضدین،
    (اسم) [قدیمی] انگشت شست،. توضیح بیشتر ...
فرهنگ واژه‌های فارسی سره

ابهام در فرهنگ واژه‌های فارسی سره

فارسی به انگلیسی

ابهام در فارسی به انگلیسی

  • Ambiguity, Blurriness, Dimness, Gloom, Haze, Haziness, Mistiness, Obscurity, Opacity, Opaqueness, Vagueness. توضیح بیشتر ...
فارسی به عربی

ابهام در فارسی به عربی

  • سحب، سدیم، ضباب، غموض، علامه الاستفهام
عربی به فارسی

ابهام در عربی به فارسی

  • شست , باشست لمس کردن یا ساییدن
فرهنگ فارسی هوشیار

ابهام در فرهنگ فارسی هوشیار

  • انگشت ستبر و کوتاه، پوشیده گذاشتن
فرهنگ فارسی آزاد

ابهام در فرهنگ فارسی آزاد

  • اِبْهام، پوشیده گذاشتن و پوشیده گفتن، مجهول کردن امری، پیچیدگی، تاریکی و پوشیدگی،. توضیح بیشتر ...
  • اِبْهام، انگشت بزرگ دست یا پا (شست)، (جمع: اَباهِم)
بخش پیشنهاد معنی و ارسال نظرات
جهت پیشنهاد معنی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید از اینجا ثبت نام کنید