معنی ابرش

ابرش
معادل ابجد

ابرش در معادل ابجد

ابرش
  • 503
حل جدول

ابرش در حل جدول

  • اسب سرخ و سفید
فرهنگ معین

ابرش در فرهنگ معین

  • اسبی که در پوستش لکه هایی غیر از رنگ اصلی اش وجود داشته باشد، زیوری از زیورهای اسب،. توضیح بیشتر ...
لغت نامه دهخدا

ابرش در لغت نامه دهخدا

  • ابرش. [اَ رَ] (ع ص، اِ) زیوری از زیورهای اسب. رخش. چپار. (منتهی الارب). ملمع. اسب که نقطه های خرد دارد. (مهذب الاسماء). آنکه بر پوست نقطه های سفید دارد. (دستوراللغه ٔ ادیب نطنزی). اسب که نقطه های سپید دارد مخالف باقی رنگ. اسبی که بر اعضای او نقطه ها باشد مخالف رنگ اعضا. (منتهی الارب). اسبی که نقطه ٔمخالف رنگ او بر او باشد. (برهان قاطع). اسب که موی سرخ و سیاه و سفید دارد. آنکه رنگ سرخ و سپید درهم آمیخته دارد. توضیح بیشتر ...
  • ابرش. [اَ رَ] (اِخ) نام یکی از خوشنویسان خط عرب. (ابن الندیم). توضیح بیشتر ...
فرهنگ عمید

ابرش در فرهنگ عمید

  • اسبی که خال‌های مخالف رنگ (خصوصاً سرخ و سفید) خود داشته باشد،
    [مجاز] رنگارنگ،. توضیح بیشتر ...
فارسی به انگلیسی

ابرش در فارسی به انگلیسی

فارسی به عربی

ابرش در فارسی به عربی

گویش مازندرانی

ابرش در گویش مازندرانی

  • جانور دو رنگ، خال خالی
فرهنگ فارسی هوشیار

ابرش در فرهنگ فارسی هوشیار

  • خجکدار (خجک خال گونهای از اسپان رخش چپار اسپی را گویند که گل های سیاه یا رنگی جز رنگ خود بر پوست داشته باشد (صفت) زیوری از زیورهای اسب رخش چپار ملمع اسب که نقطه های خرد دارد. اسبی که بر اعضای او نقطه ها باشد مخالف رنگ اعضا اسب که موی سرخ و سیاه و سفید دارد آنکه رنگ سرخ و سفید در هم آمیخته دارد. یا مکان ابرش. آنجای که گیاهان رنگارنگ و بسیار دارد. توضیح بیشتر ...
بخش پیشنهاد معنی و ارسال نظرات
جهت پیشنهاد معنی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید از اینجا ثبت نام کنید
قافیه