معنی ابدی بودن

حل جدول

ابدی بودن

نامیرایی


ابدی

جاوید

فارسی به انگلیسی

فارسی به عربی

ابدی

ابدی، خالد، دائم

لغت نامه دهخدا

ابدی

ابدی. [اَ دا] (ع ن تف) آشکارا. آشکارتر.

ابدی. [اَ ب َ] (ص نسبی) جاوید. جاویدان. باقی. همیشه در مستقبل. جاودان. جاودانه. جاودانی. که آخر ندارد از حیث زمان. بی کرانه. که معدوم نشود. (تعریفات جرجانی). پاینده. پایا. که همیشه باشد. هرگزی. همیشه. مقابل ازلی. || (اِخ) نامی از نامهای خدای تعالی.


بیت ابدی

بیت ابدی. [ب َ/ ب ِ ت ِ اَ ب َ] (ترکیب وصفی، اِ مرکب) گور. قبر.

عربی به فارسی

ابدی

ابدی , ازلی , جاودانی , همیشگی , فناناپذیر , بی پایان , داءمی , پیوسته , مکرر , لا یزال , جاوید , همیشگی داءمی

فرهنگ معین

ابدی

جاوید، باقی، نامی از نام های خدای تعالی. [خوانش: (اَ بَ) [ع.] (ص نسب.)]

فرهنگ عمید

ابدی

آنچه فنا و زوال نمی‌پذیرد و همیشه باقی است، جاودانی، پاینده، نابودنشدنی،

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

ابدی

همیشگی، جاوید

مترادف و متضاد زبان فارسی

ابدی

ازلی، باقی، پایا، پاینده، جاودانه، جاویدان، دایمی، سرمد، فناناپذیر، همیشگی

ترکی به فارسی

ابدی

جاودان

فرهنگ فارسی هوشیار

ابدی

جاودانی، پایندگی

فارسی به ایتالیایی

ابدی

eterno

فارسی به آلمانی

ابدی

Beständig, Dauerhaft, Dauernd, Ständig

معادل ابجد

ابدی بودن

79

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری