معنی ابتلاع
لغت نامه دهخدا
فرهنگ معین
(اِ تِ) [ع.] (مص م.) بلعیدن، فرو دادن، قورت دادن.
فرهنگ واژههای فارسی سره
اوباریدن، فروبردن
فرهنگ فارسی هوشیار
به گلو فروبردن اباریدن (مصدر) فرو بردن به حلق و گلو بلع بگلو فرو بردن بلعیدن فرو دادن تو دادن قورت دادن. بلعیدن
فرهنگ عمید
به گلو فروبردن، بلعیدن،
عربی به فارسی
در هنج , در هنگ , قورت دادن , داخل معده کردن , فرو بری
فارسی به عربی
ابتلاع
در هنج
ابتلاع
در هنگ
ابتلاع
داخل معده کردن
ابتلاع
قورت دادن
ابتلاع، ابتلع، جرعه، موخره السفینه
واژه پیشنهادی
ابتلاع
معادل ابجد
504