معنی ابادی
حل جدول
ده، روستا، دهکده
اثر محمود دولت ابادی
سلوک
اثری از محمود دولت ابادی
هجرت سلیمان ، آن مادیان سرخ یال، آهوی بخت من گزل، اتوبوس، از خم چنبر، اوسنه باباسبحان، باشبیرو، ته شب، جای خالی سلوچ، دیدار بلوچ، روزگار سپری شده مردم سالخورده، زوال کلنل، سایه های خسته، سفر، سلوک، عقیل عقیل، ققنوس، کارنامه سپنج، کلیدر، گاواره بان، لایه های بیابانی، نون نوشتن
واژه پیشنهادی
واحه
فارسی به عربی
فارسی به آلمانی
اطلاعات عمومی
ابادی
عربی به فارسی
واحه , ابادی یا مرغزار میان کویر
آلمانی به فارسی
واحه , ابادی یا مرغزار میان کویر.
ایتالیایی به فارسی
واحه , ابادی یا مرغزار میان کویر.
desolato[adjective]
ویران کردن , از ابادی انداختن , مخروبه کردن , ویران , بی جمعیت , متروک , حزین.
اسپانیایی به فارسی
واحه، ابادی یا مرغزار میان کویر.
سوئدی به فارسی
معادل ابجد
18