معنی آویخته

آویخته
معادل ابجد

آویخته در معادل ابجد

آویخته
  • 1022
حل جدول

آویخته در حل جدول

مترادف و متضاد زبان فارسی

آویخته در مترادف و متضاد زبان فارسی

  • آونگ، آویزان، پادرهوا، سرازیر، معلق،

    (متضاد) نصب
فرهنگ معین

آویخته در فرهنگ معین

  • آویزان شده، معلق، چنگ زده، تمسک جُسته، مورد سؤال قرار گرفته. [خوانش: (تِ) (ص مف. )]. توضیح بیشتر ...
لغت نامه دهخدا

آویخته در لغت نامه دهخدا

  • آویخته. [ت َ / ت ِ] (ن مف / نف) آویزان شده. آونگ شده. دروا. اندروا. معلق. فروهشته. فروگذاشته. نگون:
    آب گلفهشنگ گشته از فسردن ای شگفت
    همچنان چون شیشه ٔ سیمین نگون آویخته.
    فرالاوی.
    یکی حلقه زرین بدی ریخته
    از آن چرخ کار اندرآویخته [در ایوان مداین]
    فروهشته زو سرخ زنجیر زر
    بهر مهره ای درنشانده گهر.
    فردوسی.
    کآن هر دو فریشته بفعل خود
    آویخته مانده اند در بابل.
    ناصرخسرو.
    از آن جانب که بریده بود انثیین او در شکاف چوب آویخته شد. توضیح بیشتر ...
فرهنگ عمید

آویخته در فرهنگ عمید

  • آویزه، آویزان، آویزان‌شده،
فارسی به انگلیسی

آویخته در فارسی به انگلیسی

  • Dependent, Floppy, Hanging, Pending, Pendulous
فرهنگ فارسی هوشیار

آویخته در فرهنگ فارسی هوشیار

واژه پیشنهادی

آویخته در واژه پیشنهادی

بخش پیشنهاد معنی و ارسال نظرات
جهت پیشنهاد معنی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید از اینجا ثبت نام کنید