معنی آهارزده
حل جدول
ارو
فرهنگ فارسی هوشیار
(صفت) آهار آلوده آهارزده.
لغت نامه دهخدا
آهاردار. (نف مرکب) آهارزده. آهارکرده: کاغذ آهاردار. چلوار آهاردار.
آهرکرده
آهرکرده. [هََ ک َ دَ / دِ] (ن مف مرکب) آهرزده. آهارزده.
پت آلود
پت آلود. [پ َ] (ن مف مرکب) آلوده به آهار. آهارزده. آهارکرده:
آن ریش پرخدو بین چون ماله ٔ پت آلود
گوئی که دوش بر وی تا روز گوه پالود.
عماره.
پیش سینه
پیش سینه. [ن َ / ن ِ] (اِ مرکب) قسمت قدامی پیراهن جدا آهارزده. پارچه ٔ آهاردار ضخیمی که جدا بر پیراهن گذارند. قسمتی از پارچه که پیش پیراهن را سازد. || قطعه ٔ پارچه ای که اطفال روی سینه قرار دهند، از زیر گلو بپائین فروهشته تا جامه از آلودگی بر کنار ماند. پیشبند. || قسمتی از گوشت جلوی سینه ٔ گوسفند و گاو و غیره.
معادل ابجد
223