معنی آشکارشدن

حل جدول

آشکارشدن

هویدا


ظهور

آشکارشدن،نمایان شدن

فارسی به انگلیسی

واژه پیشنهادی

آشکارشدن

بروز-

ابراز-فاحش -باهر

شیوع

هویدا، نمایان، برملا

تجلی

مترادف و متضاد زبان فارسی

مشهود شدن

آشکارشدن، نمایان گشتن، علنی شدن


مکشوف شدن

آشکارشدن، فاش شدن، عیان گشتن، ظاهر شدن


منجلی شدن

آشکارشدن، جلوه‌گر شدن، عیان گشتن، منجلی گشتن، متجلی شدن


مقرر شدن

آشکارشدن، معلوم شدن، مشخص شدن، تعیین شدن، برقرار شدن، قرار گذاشته شدن، قرار گذاشتن


معلوم شدن

آشکارشدن، واضح شدن، محقق شدن، محرز شدن، مبرهن شدن، ثابت شدن، فاش شدن،
(متضاد) مستورماندن، نامکشوف ماندن

فرهنگ فارسی هوشیار

طبل رسوایی

تبیره ی رسوایی آشکارشدن لغزش یا گناه


سطع

‎ دست برهم زد گی، دمیدن پگاه، آوای زدن، آشکارشدن: گرد یا شید (نور) یا بوی


استبانه

‎ پیدایی هویدایی، آشکارشدن، آشکارکردن، به جای آوردن شناختن ‎ (مصدر) پیداشدن آشکار گشتن هویدا شدن، (مصدر) پیدا کردن آشکار کردن، بجای آوردن دانستن شناختن، (اسم) هویدایی ظهور.

معادل ابجد

آشکارشدن

876

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری