معنی آشکار

آشکار
معادل ابجد

آشکار در معادل ابجد

آشکار
  • 522
حل جدول

آشکار در حل جدول

  • نمایان، بارز
    عیان
    پیدا، برملا، ظاهر، صریح، فاش، مبرهن، محسوس، نمایان، نمودار، هویدا
    باهر
    جلی، نهارا
    جلی
    مصرح
    واضح
    نهارا. توضیح بیشتر ...
  • برملا، ظاهر
  • پیدا
  • مبین
  • باهر
  • نهارا
مترادف و متضاد زبان فارسی

آشکار در مترادف و متضاد زبان فارسی

  • برملا، بی‌پرده، بین، پدیدار، پیدا، پیدا، جلوه‌گر، جلوه‌گر، جلی، جهر، ذایع، رک، روبرو، روشن، صریح، ظاهر، علنی، عیان، فاحش، فاش، مبرهن، محرز، محسوس، مرئی، مشخص، مشهود، معلوم، معین، منجلی، نامستور، نمایان، نمودار، واضح، هویدا،
    (متضاد) پوشیده، درخفا، غیب، مخفی،. توضیح بیشتر ...
فرهنگ معین

آشکار در فرهنگ معین

  • (ص. ) ظاهر، هویدا، (ق. ) علناً، (اِ. ) صورت. مق معنی، حواس ظاهر. [خوانش: (شْ یا ش ِ)]. توضیح بیشتر ...
لغت نامه دهخدا

آشکار در لغت نامه دهخدا

  • آشکار. [ش ْ / ش ِ] (ص، ق، اِ) (از پهلوی آشکاراک) ظاهر. بارز. مشهود. مرئی. روشن. هویدا. پیدا. پدید. پدیدار. مکشوف. جلی. جلیه. واضح. عیان. محسوس. مقابل مخفی، پنهان، نهان، ناپیدا، ناپدید، نهفته:
    ازو دان فزونی ازو دان شمار
    بد و نیک نزدیک او آشکار.
    فردوسی.
    ز زخمش [زخم روزگار] همه خستگانیم زار
    بود زخم پنهان و درد آشکار.
    اسدی.
    هست ذرات خواطر وافتکار
    پیش خورشید حقایق آشکار.
    مولوی.
    || رُک. بی پرده. صریح. واضح. توضیح بیشتر ...
فرهنگ عمید

آشکار در فرهنگ عمید

  • آنچه بتوان آن را با حواس پنجگانه درک کرد، نمایان، پدیدار، پیدا، هویدا، ظاهر، واضح،
    * آشکار شدن: (مصدر لازم) آشکار گشتن، نمایان شدن، ظاهر شدن،
    * آشکار کردن: (مصدر متعدی)
    آشکار ساختن، نمایان ساختن، ظاهر کردن،
    فاش کردن،. توضیح بیشتر ...
فارسی به انگلیسی

آشکار در فارسی به انگلیسی

  • Apparent, Blatant, Broad, Explicit, Clear, Conspicuous, Decided, Definite, Distinct, Evident, Express, Forth, Manifest, Obvious, Open, Open-And-Shut, Out, Outward, Overt, Palpable, Patent, Plain, Pointed, Prominent, Public, Self-Evident, Self-Explanatory, Sharp, Speaking, Transparent. توضیح بیشتر ...
فارسی به ترکی

آشکار در فارسی به ترکی

  • açık seçik, apaçık, aşikâr, aşkar, açık, belli, görünen
فرهنگ فارسی هوشیار

آشکار در فرهنگ فارسی هوشیار

  • ‎ (صفت) ظاهر هویدا بارز مشهود مقابل پنهان نهان مخفی ناپیدا ناپدید نهفته، در جلوت جهرا علانیه علنا مقابل در خلوت خفیه سرا، (اسم) صورت مقابل معنی، حواس ظاهر. توضیح بیشتر ...
فارسی به ایتالیایی

آشکار در فارسی به ایتالیایی

واژه پیشنهادی

آشکار در واژه پیشنهادی

بخش پیشنهاد معنی و ارسال نظرات
جهت پیشنهاد معنی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید از اینجا ثبت نام کنید