معنی آسیب
لغت نامه دهخدا
فرهنگ معین
زخم، صدمه، رنج، آفت، بلا، آزار، زیان، ضرر. [خوانش: (اِ.)]
فرهنگ عمید
هر عیب، نقص، یا جراحت که به سبب عاملی مانند ضربه ایجاد میشود، صدمه،
تماس، سایش،
حل جدول
مترادف و متضاد زبان فارسی
آفت، بلا، آزار، خدشه، زخم، صدمه، ضرب، گزند، لطمه، عیب، نقص، خسارت، خسران، زیان، ضرر
فارسی به انگلیسی
Blight, Damage, Dent, Disadvantage, Disservice, Harm, Hurt, Ill, Impairment, Injury, Mischief, Patho-, Prejudice, Punishment, Suffering, Violence
فرهنگ فارسی هوشیار
زخم، کوب، ضرب
فارسی به ایتالیایی
disastro
واژه پیشنهادی
کوب
معادل ابجد
73