معنی آرزوانه

آرزوانه
معادل ابجد

آرزوانه در معادل ابجد

آرزوانه
  • 270
حل جدول

آرزوانه در حل جدول

لغت نامه دهخدا

آرزوانه در لغت نامه دهخدا

  • آرزوانه. [رِ ن َ / ن ِ] (اِ مرکب) وَحم. ویارانه. آنچه آبستن از خوردنیها و غیرخوردنیهای عادی چون گِل و زغال آرزو کند خوردن را. || آنچه خویشان و کسان زن آبستن پزند و او را فرستند. || آنچه آرزو کنند. هوسانه. موضوع آرزو: آرزوانه همانقدر است که می بینی چو یک دم گذشت دگر بار آن ناآرزوانه شود و برنجاندت و این تن تو لقمه ٔ آرزوانه ٔتست. (کتاب المعارف). پس با خود بس آی و ترک آرزوانه ٔ خود بگوی و این هوا پوست و آرزوانه مغز است، تو ازاین پوست و از این مغز بگذر تا بجنت مأوی برسی. توضیح بیشتر ...
فرهنگ عمید

آرزوانه در فرهنگ عمید

  • آنچه آرزو کنند،
    آنچه زن آبستن در اوایل آبستنی هوس کند که بخورد، ویارانه،. توضیح بیشتر ...
فرهنگ فارسی هوشیار

آرزوانه در فرهنگ فارسی هوشیار

  • (اسم) آنچه آبستن از خوردنیها و غیر خوردنیهای عادی (مانند گل و زغال) برای خوردن آرزو کند، آنچه خویشان زن آبستن پزند و برای او فرستند. توضیح بیشتر ...
بخش پیشنهاد معنی و ارسال نظرات
جهت پیشنهاد معنی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید از اینجا ثبت نام کنید