معنی آرامش

آرامش
معادل ابجد

آرامش در معادل ابجد

آرامش
  • 542
حل جدول

آرامش در حل جدول

مترادف و متضاد زبان فارسی

آرامش در مترادف و متضاد زبان فارسی

  • آسایش، آسودگی، استراحت، راحت، راحتی، فراغ‌بال، فراغت، آشتی، صلح، صلحجویی، مسالمت، آرام، تسکین، سکون، قرار، امان، امنیت، ایمنی، سکینه، طمانینه،
    (متضاد) آشوب، بلوا. توضیح بیشتر ...
فرهنگ معین

آرامش در فرهنگ معین

  • (اِمص. ) آرامیدن، وقار، سنگینی، (اِ. ) خواب کوتاه و سبک، فراغت، آسایش، صلح وآشتی، سکون. [خوانش: (مِ)]. توضیح بیشتر ...
لغت نامه دهخدا

آرامش در لغت نامه دهخدا

  • آرامش. [م ِ] (اِمص) اسم مصدر از آرامیدن. سکون. آرمِش:
    رایتش ساکن نگردد یک زمان در یک زمین
    رخشش آرامش نگیرد ساعتی در یک مقام.
    فرخی.
    || طمأنینه. (ربنجنی). اَون. سکینه. (ربنجنی) (دستوراللغه):
    دلم را بد آرامشی زآن خبر
    روانم ز شادی برآمد بسر.
    شمسی (یوسف و زلیخا).
    و بنی اسرائیل را بدان [بتابوت سکینه] آرامش بود. (مجمل التواریخ). || غفوه. خواب اندک و سبک. سبت. || رامش. آسایش. استراحت:
    منجم بیاورد صلاب را
    بینداخت آرامش و خواب را. توضیح بیشتر ...
فرهنگ عمید

آرامش در فرهنگ عمید

  • آسایش، آسودگی، فراغ
    سکون،
    سکوت،
    [مجاز] امنیت،
    [مقابلِ جنگ] [قدیمی، مجاز] صلح،. توضیح بیشتر ...
فارسی به انگلیسی

آرامش در فارسی به انگلیسی

  • Balm, Calmness, Equanimity, Insouciance, Lull, Peace, Quiet, Quietness, Quietude, Ranquility, Relaxation, Relief, Repose, Sedation, Sereneness, Stillness, Tranquillity, Truce. توضیح بیشتر ...
فارسی به عربی

آرامش در فارسی به عربی

فرهنگ فارسی هوشیار

آرامش در فرهنگ فارسی هوشیار

  • (اسم) آرامیدن، فراغت راحت آسایش، طما ء نینه سکینه، صلح آشتی، ایمنی امنیت، خواب اندک و سبک، سکون یاآرامش با جفت. آرامش مباشرت باوی هماغوش گردیدن با او. یاآرامش جان. یاآرامش جهان. توضیح بیشتر ...
فرهنگ پهلوی

آرامش در فرهنگ پهلوی

فارسی به ایتالیایی

آرامش در فارسی به ایتالیایی

واژه پیشنهادی

آرامش در واژه پیشنهادی

بخش پیشنهاد معنی و ارسال نظرات
جهت پیشنهاد معنی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید از اینجا ثبت نام کنید