معنی آدمکشی

حل جدول

آدمکشی

قتل

قتل، جنایت


کشتن، آدمکشی

قتل


قتل

کشتن، آدمکشی


قتل و جنایت

آدمکشی،کشتن

فارسی به انگلیسی

آدمکشی‌

Assassination, Blood, Bloodletting, Bloodshed, Foul Play, Homicide

فارسی به ایتالیایی

مترادف و متضاد زبان فارسی

آدم‌کشی، آدمکشی

ترور، جنایت، قتل، کشتار

انگلیسی به فارسی

foul play

آدمکشی


thuggery

آدمکشی


thuggee

آدمکشی


homicide

آدمکشی


murder

آدمکشی


manslaughter

آدمکشی


amok

آدمکشی کردن


butchery

(مج) آدمکشی

معادل ابجد

آدمکشی

375

عبارت های مشابه

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری