معنی آجودان

لغت نامه دهخدا

آجودان

آجودان. (فرانسوی، ص، اِ) اَجودان. صاحب منصبی معلوم در نظام. نایب.


آجودان باشی

آجودان باشی. [دام ْ] (ص مرکب، اِ مرکب) اَجودان باشی. رئیس آجودانان.

حل جدول

آجودان

فریار؛ امیر یا افسری است که مقامات بلندپایه کشوری و لشگری را در امور مختلف، برای پیشبرد وظایف آنان یاری می‌کند. در بسیاری کشورها آجودان ویژه رسیدگی به امور شخصی پادشاه، رئیس‌جمهور و یا نخست وزیر را بر عهده دارد.

دستیار افسر عالی رتبه

دستیار افسر عالی‌رتبه


آجودان مخصوص هیتلر

مارشال رومل


دستیار اداری یک فرمانده

آجودان


دستیار افسر عالی رتبه

آجودان

فرهنگ عمید

آجودان

افسری که در خدمت افسر بالاتر از خود، مٲمور اجرای دستورهای او است،

فرهنگ معین

آجودان

افسری که در خدمت افسر عالی رتبه باشد، (عا.) آژان، مأمور پلیس. [خوانش: [فر.] (اِ.)]


ژنرال آجودان

(~.) [فر.] (اِمر.) مقام نظامی تشریفاتی که از سوی فرمانده کل تعیین می شود.

فرهنگ فارسی هوشیار

آجودان

صاحب منصبی معلوم در نظام‎- استوار دوم


آجودان باشی

رئیس آجودانان

فرهنگ فارسی آزاد

آجودان باشی

آجودان باشی، لقب حسینخان ایروانی که در دربار فتح علیشاه و محمد شاه منزلتی داشت و اواخر حاکم فارس شد و بامر او حضرت باب اَخذ و در محضر او مضروب و بحکم او محبوس گشتند و بعد خودش از تمام سِمَت ها معزول و مخذول گردید و در نهایت خفّت و خواری در 1858 فوت کرد. القاب دیگرش از طرف پادشاه " نظام الدوله " و " صاحب اختیار " بود و از طرف خدا " حسین شقی " " ظالم ارض شین " و " اوّل مَنْ حارَبَ الله "،

معادل ابجد

آجودان

65

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری