معنی آتشگیره فلزی

مترادف و متضاد زبان فارسی

آتشگیره

آتش‌زنه، چخماق، فروزینه، محرقه، مرو

فرهنگ عمید

آتشگیره

چخماق

فرهنگ فارسی هوشیار

آتشگیره

(اسم) آنچه با آن آتش افروزند (مانند پنبه خار هیزم) آتش افروزنه، چخماق.

لغت نامه دهخدا

فلزی

فلزی. [ف ِ ل ِزْ زی] (ص نسبی) منسوب به فلز یا ساخته شده از فلز.

فارسی به عربی

فلزی

معدن، معدنی


دو فلزی

ثنائی المعدن

معادل ابجد

آتشگیره فلزی

1063

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری