معنی آبیار

آبیار
معادل ابجد

آبیار در معادل ابجد

آبیار
  • 214
حل جدول

آبیار در حل جدول

مترادف و متضاد زبان فارسی

آبیار در مترادف و متضاد زبان فارسی

فرهنگ معین

آبیار در فرهنگ معین

  • (ص مر.) میرآب. تقسیم کننده آب برای مزارع و باغ ها.
لغت نامه دهخدا

آبیار در لغت نامه دهخدا

  • آبیار. [آب ْ] (ص مرکب، اِ مرکب) آنکه کشت را آب دهد. اویار. آب بخش. میرآب. قلاد. ساقی:
    تا کشت تخم مهر تو، یکدم جدا نشد
    از چشمه سار خون جگرآبیار چشم.
    کمال اصفهانی. توضیح بیشتر ...
  • آبیار. [آب ْ] (اِخ) نام محلی کنار راه سمنان و دامغان میان سمنان و تلیستان در 230 هزارگزی طهران. توضیح بیشتر ...
فرهنگ عمید

آبیار در فرهنگ عمید

  • کسی که مٲمور تقسیم کردن آب برای باغ‌ها، مزارع، و خانه‌ها است، میرآب،. توضیح بیشتر ...
فرهنگ فارسی هوشیار

آبیار در فرهنگ فارسی هوشیار

  • (صفت) کسی که ما ء مور تقسیم کردن آب جهت باغها و مزارع و خانه هاست آنکه کشت را آب دهد میر آب. توضیح بیشتر ...
بخش پیشنهاد معنی و ارسال نظرات
جهت پیشنهاد معنی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید از اینجا ثبت نام کنید