معنی آبردین
حل جدول
واژه پیشنهادی
لغت نامه دهخدا
ژرار. [ژِ] (اِخ) آلکساندر. نام صاحب منصب و جهانگرد انگلیسی. متولد و متوفی به آبردین (1792- 1840 م.). وی را در مغولستان و چین و تبت جنوبی کشفیاتی است.
اسکاتلند
اسکاتلند. [اِ ل َ] (اِخ) یکی از قطعات سه گانه ای که مملکت بریتانیا را تشکیل میدهد و عنوان «دولت متحده » شامل آن نیز میشود.اسکاتلند عبارت است از قسمت شمالی جزیره ٔ موسوم به بریتانیای کبیر و در قسمت شمال انگلستان واقع است.
موقع، حدود، و مساحت: اسکاتلند فقط از طرف جنوب با خود انگلستان مربوط میباشد، و سه جهت دیگر آنرا آب فراگرفته و بصورت یک شبه جزیره ٔ بزرگ درآورده، این قطعه بین 54 درجه و 37 دقیقه و 58 درجه و 41 دقیقه ٔ عرض شمالی و 4 درجه و 6دقیقه و 8 درجه و 35 ثانیه ٔ طول غربی واقع است و جزائر آن در بیرون این حدود است. سواحل آن مخصوصاً سواحل غربی بسیار مضرّس و کج و معوج میباشد و از طرف مشرق این جزیره به بحر شمال و از دو جهت شمال و غرب به اقیانوس اطلس محدود و محاط میباشد. مساحت سطح آن بانضمام جزایر قریب به 79000 هزار گز مربع است.
شکل طبیعی، کوهها: اراضی اسکاتلند از ازمنه ٔ قدیمه بدو قسمت: هایلاندز (اراضی مرتفعه) و لولاندز (اراضی پست) منقسم گشته. اراضی کوهستانی در جهت شمال غربی و زمینهای پست در جهت جنوب است. دشت طویل موسوم به استرث مور از خلیج کلید واقع در ساحل شرقی تا نزدیکی شهر آبردین امتداد یافته و بمنزله ٔ خط فاصلی است که اراضی مرتفعه را از اراضی پست افراز میکند.قسمت های پست جنوبی هم بکلی فاقد کوههای مرتفع نیست اما ارتفاع این جبال ببلندی جبال شمالی نمیرسد، علاوه بر این سنگلاخهای ناهنجار در این مواضع دیده نمیشود و کلیهً اراضی جنوبی نسبهً هموارترند و بهمین لحاظ لولاند (پست) نامیده میشود. خلیجهای عمیق از طرفین اسکاتلند بخشکی راه یافته این قطعه را به سه شبه جزیره ٔ پیوسته بیکدیگر درآورده است و از حیث ارتفاع اراضی نیز سه نوع زمین بوجود آمده چنانکه دو دشت موسوم به گلنمور و استرتمور از طرف شمال و جنوب امتداد یافته وجبال سه شبه جزیره ٔ مزبور را از هم جدا میکند و از این رو کوههای اسکاتلند بسه بخش شمالی، وسطی، و جنوبی منقسم میشود. جبال واقع در شمالی ترین نقاط این شبه جزیره با تنگه های عمیق، عریان، و صعب و پر از پرتگاهها امتیاز دارد و دامنه های واقع در مشرق کمی هموار است ولی از جانب مغرب در سواحل دریا ناگاه نشیب یافته سنگلاخها و دماغه های برجسته و مرتفع بسیار بوجود می آورد. دشت گلنمور این جبال را از کوههای وسطی مجزّا میکند. دشت مزبور بشکل خندقی مصنوعی از یک دریا تا دریای دیگر بمسافت 115هزار گز امتداد یافته است. میان این دشت عده ای دریاچه وجود دارد که بزرگترین آنها را دریاچه ٔ نس می نامند. طول این دریاچه یک ثلث از طول دشت را اشغال کرده و قریب 1500 گز عرض و 250 گز عمق دارد. سواحل آن از سطح دریا 400 گز بلندتر میباشد. برای سیر سفائن در میان این دریاچه ها ترعه ٔ کالدونیا را بوجود آورده اند. نوع دوم از جبال مذکور در فوق سلسله ٔ جبالی است که گرامپیان نامیده میشود و کوه موسوم به بن نویس سرسلسله ٔ این کوههاست که از همه بلندتر است و در جهت شمال غربی و ساحل خلیج لینهه واقع شده. این کوه 1309 گز ارتفاع دارد و بلندترین نقطه ٔ اسکاتلند و حتی جزیره ٔ بریتانیا میباشد و بشکل عقبه ٔ رو بشرق امتداد یافته آنگاه بدو شعبه ٔ مشرقی و شمال شرقی منقسم می گردد سپس کوه بن مور را باید نام برد که 1094 گز ارتفاع دارد و پس از آن کوه گالاس میل با ارتفاع 1068 گز، آنگاه کوه گرن گورم با ارتفاع 1248 گز که در عقبه ٔ فوق دیده میشوند. قلل جبال گرامپیان دائماً با برف مستور نمیباشد یعنی ارتفاعشان مقتضی این کیفیت نیست ولی در بعض تنگه های بسیار عمیق آن برف در فصل تابستان هم آب نمیشود. دو نوع سلسله ٔ جبال مذکور در فوق در قسمت موسوم به هایلاند وجود دارد و نوع سیم آنها در قسمت لولاند واقع است و از طرف مغرب بسوی مشرق امتداد مییابد و شعب بسیار از طرف شمال بسوی جنوب احداث میکند. بلندترین کوه این بخش کوه بروآدلاو است که 835 گز ارتفاع دارد.
انهار: تنگی خاک اسکاتلند و اوضاع جبال آن بجریان انهار طویل و تشکل حوزه های بزرگ مساعد نیست چنانکه حوزه های بزرگترین نهرهای آن از 260 هزارگز مربع تجاوزنمی کند. اراضی مرتفعه ٔ این سرزمین بطور عمده در جانب مغرب واقع است. و از این رو جریان اکثر انهار بسوی مشرق است و از آنجا به بحر شمال وارد میشوند. رودهائی که از حدود انگلستان بدین دریا میریزد از این قرار است: توید، در یک مسافت 154 هزارگزی جریان دارد و طرف حدود اسکاتلند را از انگلستان مفروز میسازد. فورت، از کوه بِن لوموند سرچشمه گرفته پس از طی مسیری پرپیچ و خم خلیجی پهناور در طول 30 هزارگز تشکیل میدهد. تای، مسیر آن به 170هزارگز بالغ می گردد و آن هم از حیث طول و هم از نظروسعت حوزه بزرگترین نهر اسکاتلند است و از کوه بِن لوئی سرچشمه میگیرد و به دریاچه ٔ تای که دارای 22 هزارگز طول میباشد، میریزد. دی، این نهر از کوه بِن ماکدوئی سرچشمه گرفته بعد از طی سریع در یک مسافت 140 هزارگزی در جوار شهر آبردین وارد دریا میشود. اسپی، این رودخانه از دامنه های شمالی سلسله ٔ گرامپیان سرچشمه گرفته بسوی شمال شرقی روان میشود و بعد از طی مسافت 154 هزارگز در جوار گارموت به دریا وارد می شود.نس، این نهر در قطعه ای بهمین اسم جریان دارد و بمنزله ٔ قسمتی از کانال کالدونیا میباشد و در جوار شهر اینوِرنِس به خلیج اینوِرنِس که در اندرون خلیج مُرای واقع شده، وارد میشود. انهار جاریه در قسمت شمالی اسکاتلند در حکم جوی و سیلاب است و شایان تذکر نمیباشد. از رودخانه های موجوده در سواحل غربی فقط انهار ذیل را میتوان نام برد: لوچی، که در حکم قسمت غربی خلیج کالدونیا میباشد، و بدریاچه ٔ ایله و از آنجا بخلیج لینه که قسمت داخلی خلیج لورن میباشد، وارد می گردد. کلاید، این نهر بزرگترین نهرهای سرزمین اسکاتلند است که در مغرب جریان دارند. از دامنه ٔ غربی کوه بروآدلاو در نزدیکی منبع نهر توید سرچشمه گرفته و بطرف شمال غربی روان میشود، و از میان شهر گلاسکو که بزرگترین شهر اسکاتلند است، عبور میکند و خلیج پرپیچ و خمی تشکیل میدهد و پس از طی مسافت 160 هزارگز بخلیج کلاید میریزد. نیت، این نهر از طرف شمال بسوی جنوب جاری میشود و پس از طی مسافت 96 هزارگز بخلیج سُلوَی واردمیشود.
دریاچه ها: دریاچه های متعدد، زیبائی و لطافتی خاص بسرزمین اسکاتلند داده است. تعداد دریاچه های بزرگ آن بر 40 بالغ می گردد که مهمترین آنها از قرار ذیل است: دریاچه ٔ «لوموند» شمال خلیج کلاید. دریاچه ٔ «آو» در قرب ساحل دریای هبریده. دریاچه ٔ «نس » مذکور در فوق. دریاچه ٔ «شین » در جهت شمال. دریاچه ٔ «تای » مذکور در فوق. دریاچه ٔ «اریکت » و غیره.
آب و هوا: هوای اسکاتلند باندازه ٔ اقتضای عرض وی برودت ندارد. دو جهت جنوب و مشرق آن از نظر هوا تقریباً مانند هوای جهات شمالی انگلستان میباشد. در جهت مغرب باران فراوان است با این حال از بادهای شمالی و شرقی محفوظ است و بهمین لحاظ زمستان معتدلی دارد فقط در نقاط مرتفع های لاند در زمستان که برف و یخ فراوان دیده میشود در اثر جریان گرمی که ازخلیج مکزیکا بسواحل این قطعه میرسد هوای معتدلی در اینجا ایجاد میشود و از این رو هوای این سرزمین از هوای سرزمین های هم اقلیم خود در اروپا ممتاز و معتدل تراست. کلیهً مقیاس حرارت متوسط در کانون ثانی 3 درجه و 35 سانتی گراد و در تموز 14 درجه است. رطوبت آن بسیار است. حد وسط باران سالیانه در خشکی 94 و در جزائر 187 میلیمتر میباشد.
محصولات، حیوانات و منابع ثروت: جهت شمالی اسکاتلند، عبارت است از کوههای متشکل از تخته سنگها و اراضی لم یزرع و عریان و مناظر حزن انگیز خشن و درکنار دره ها چیز مهمی بعمل نمیآید فقط در نقاط پست های لاند واقع در دشت گلنمور و مخصوصاً قسمت شرقی آن براثر سعی و همت سکنه مقداری جو و گندم و غیره بعمل می آید و ناحیه ٔ اصلی منبت و حاصلخیز عبارت است از قسمت جنوبی معروف به لوموند و در اینجا کار کشت و زرع باندازه ٔ انگلستان ترقی کرده و انواع محصولات را متناسب با آب و خاک بعمل می آورند. شهرها و قصبه ها و تجارتخانه های فراوان دارد. در ازمنه ٔ سالفه اسکاتلند با جنگلهای کاج و صنوبر پوشیده بود. رومیان قدیم اینجا را کالدونیاسیلوا یعنی کالدونیای جنگلستان می نامیدند ولی امروز فقط اندک اثری از آنها در محلی موسوم به روس، در جهت شمال باقی مانده و بقیه بر اثر حوادث از بین رفته و مساعی دولت به تجدید و تکثیر جنگل ها بجائی نرسیده. حیوانات در این کشور فراوان است. بطور کلی اهالی کوهستانها بپرورش حیوانات اشتغال دارند. از سواحل و نهرها ماهی کلی صید میشود. گروهی از اهالی بصید و تجارت ماهی گذران میکنند. عمده ٔ معادن اسکاتلندمعدن زغال سنگ و معدن آهن میباشد. وسعت معادن زغال در این کشور به 4400 هزارگز مربع بالغ می گردد که بهره برداری میشود. معادن سرب هم دارد و سنگ ساختمانی آن نیز فراوان است.
اهالی، زبان: سکنه ٔ اسکاتلند به 000، 900، 4 تن بالغ میگردد. بیشتر آنان باقتضای طبیعت در قسمت جنوبی این سرزمین سکونت دارند و همه از نژاد هند و اروپائی هستند ولی منقسم بدو فرقه میشوند که از حیث خویشاوندی نژادی از یکدیگر بسیار دورند. سکان اکثر کوهستانهای هایلاند و مخصوصاً اهالی شمال غربی آن از جنس اقوام سلت میباشند که اهالی قدیمه ٔ اسکاتلند و تمام اروپای غربی بوده اند و بنام «گائل » معروف شده اند. اینان با اهالی گال و اهالی اصلی ایرلاند هم نژادند و زبانشان نیز چندان دور از هم نیست. اما سکان جهت جنوبی و شرقی اسکاتلند به نژاد مختلفی منسوبند که از اختلاط سلتها و دانمارکیها و انگلوساکسونها بوجود آمده و زبانشان هم چندان اختلافی با زبان انگلیسی معمول در انگلستان ندارد. اینان بعدها به اسکاتلند آمده و بتدریج بر عده ٔ آنها افزوده شدو اهالی قدیمه را مستهلک ساخته تا آنجا که گائل ها بتدریج زبان خود را فراموش کرده و انگلیسی تمام عیار شدند و فقط شبانان کوه نشین زبان قدیمی خود را از دست نداده اند. از حیث سیما و شکل نیز در بین این دو قوم تفاوت مشاهده میشود چنانکه اکثر انگلیس ها موی بور و موی زرد و چشم آبی و چشم زرد دارند، بر عکس اکثر گائل ها دارای زلفهای سیاه و چشمان سیاه میباشند. از نظراخلاق و عادات نیز مباینت بیِّن در میان این دو فرقه موجود است.
شهرها: در اسکاتلند شهرها و قصبه های بزرگ بسیار است. از شهرهای بزرگ این سرزمین گلاسکو، ادیمبورگ، دوندی و آبردین را باید نام برد.
فرهنگ، صنایع و تجارت: کار فرهنگ و مدارس در اسکاتلند بسیار منظم میباشد. در هر یک از بلاد گلاسکو، ادیمبورگ، آبردین و سنت آندروس مدارس عالیه دائر است. فنون و ادبیات آن بسیار پیشرفت کرده، مؤسسات علمی، کتابخانه، رصدخانه، باغ حیوانات و باغ نباتات متعدد و مکمل دارد. این سرزمین نویسندگانی نامی مانند والتر اسکات را در مهد خویش پرورانده و روزنامه ها و مجله های فنی و علمی و نشریات بسیار در این کشور طبع و منتشر میشود. صنایع آن نیز ترقی کرده انواع منسوجات پشمی و ابریشمی و آلات و ادوات آهنی گوناگون و ماشین های متنوع و نوظهور در گلاسکو و دیگر بلاد کشور ساخته میشود. مرکز عمده ٔ تجارت، شهر مذکور است و اکثر بلاد نیز در سواحل، در لنگرگاه های استوار و شهرهای صالح برای سیر سفائن و کانالها و دریاچه ها واقعاند و از این رو بازار گرمی دارند. صادرات اسکاتلند عبارت است از محصولات و معمولات صناعی و زغال سنگ و آهن و چارپا. معامله ٔ چای و قهوه و دیگر محصولات ممالک بعیده نیز در اینجا بسیار رواج دارد. خطوط آهن غالب شهرهای بزرگ را بهم پیوسته و نیز کانالهای بسیاری در این ناحیه هست و مخصوصاً کانال واقع در بین خلیج کلاید و خلیج فورت و دیگری کانال کالدونیا در شمار بزرگترین کانال های کشورندو این سرزمین را از یک جانب تا جانب دیگر شکافته و وسائل تسهیل تجارت و حمل و نقل را فراهم آورده اند.
تاریخ: نام باستانی اسکاتلند «آلبان » بوده و از اینجاست که فینیقیان باستانی تمام انگلستان را «آلبیون » می نامیدند. رومیان در زمان فتوحات به این کشور دست یافتند و در قرن دوّم میلادی انگلستان را ضبط کردند وقسمت جنوبی اسکاتلند یعنی تا برزخی را که در بین دوخلیج کلاید و فورت واقع شده نیز بچنگ آورده و سدّی برای حدود خود احداث کردند و آن قسمت را که در طرف شمال این سدّ بود کالدونیا نامیدند. پس از آنکه قوت و نیرومندی رومیان به ضعف و زبونی مبدل گشت، پیکتها که در کالدونیا سکونت داشتند از حدود خویش تجاوز کرده بنای غارت بریتانیا یعنی انگلستان خاص را گذاردند. بالاخره در اوائل قرن پنجم میلادی رومیان بترک انگلستان مجبور گشتند و در خلال این احوال اسکاتها از ایرلاند به اسکاتلند منتقل شدند وحکومت و دولتی مخصوص بخود بوجود آوردند و این دو قوم که هر دو سلتی نژادند آن نواحی را که رومیان «والنتیا» می نامیدند و عبارت بود از قسمت جنوبی اسکاتلند، تصاحب کردند. در این حال برتون ها یعنی اهالی قطعه ٔ انگلستان که نیز از نژاد سلت بودند برای دست و پنجه نرم کردن با اسکات ها و پیکت ها قوم انگلوساکسون را بیاری خویش خواندند. بعدها در اواسط قرن نهم میلادی حکومت پیکت ها رو به انقراض گذاشت و اسکاتها وارث کشور گشتند و تمام سرزمین را اسکوتیا نامیدند. از همان اوان باز اهالی اسکاتلند با انگلیسی ها میانه ٔ خوبی نداشتند و دائماً در مبارزه و مجادله بودند. بالاخره در تاریخ 1603 م. سلطان اسکاتلند حسب الوراثه بر تخت انگلستان جلوس کرد و اسکاتها با انگلیسی ها بنای سازش را گذاشتند و در سنه ٔ 1707 م. این دو کشور بشکل مملکت واحده درآمد و سازش در بین دو قوم همنژاد روز بروز قوت یافت. در قرن 12 م. اسکاتلند به کنتی ها منقسم گشت ودر سال 1437 م. شهر ادیمبورگ را مرکز قرار دادند.
معادل ابجد
267