معنی %EF%BF%BD%EF%BF%BD%EF%BF%BD%EF%BF%BD%EF%BF%BD%EF%BF%BD%EF%BF%BD%EF%BF%BD%EF%BF%BD%EF%BF%BD%EF%BF%BD%EF%BF%BD%EF%BF%BD%EF%BF%BD%EF%BF%BD%EF%BF%BD%EF%BF%BD%EF%BF%BD%20%EF%BF%BD%EF%BF%BD%EF%BF%BD%EF%BF%BD%EF%BF%BD%EF%BF%BD%EF%BF%BD%EF%BF%BD%EF%BF%BD%EF%BF%BD%EF%BF%BD%EF%BF%BD%EF%BF%BD%EF%BF%BD%EF%BF%BD%EF%BF%BD%EF%BF%BD%EF%BF%BD

انگلیسی به فارسی

Bd

baud-باود، علامت در ثانویه واحدی برای سرعت سیگنال دهی در ارتباطات راه دور برابر با یک عنصر در ثانیه. سرعت سیگنال دهی بر حسب باود برابر با عکس طول عنصر سیگنال بر حسب ثانیه است. هر پالس و هر فاصله عناصر جداگانه محسوب می شوند؛ بنابراین یک دور چاپگر که با 22/5 پالس در ثانیه کار می کند دارای سرعت 45 بی دی است. اندازه گیری آهنگ باود شامل بیتهای داده، توازن بیتی (پریتی) و خاتمه است. آهنگ باود کمتر از بیت در ثانیه (بی/اس) است.


etc

سیستم UNIX دایرکتوریی که حاوی اطلاعات پیکربندی سیستم است و غالبا به صورت ef-see تلفظ می شود.


symbolic algebra

جبری نمادی - دستکاری علائم ریاضی (نه فقط مقادیر عددی آنها).مثلاً می توانیم محاسبه ی زیر را انجام دهیمa+b) * (c+d) = ab+ ad+bd+bc) بدون اینکه مقادیر a، b، c یا d را بدانیم. جبر نمادی پروژه MACSYMA در سالهای 1960 در دانشگاه MIT شروع شد. امروزه، برنامه های مشهور جبر نمادی برای کامپیوترهای شخصی شامل Mathematica , Maple , MathCard است.این برنامه ها فرایند سخت مشتق گیری پیشین و دستکاری فرمولهای ریاضی را ساده می کنند.


band width

پهنای باند 1.پهنای باندی از بسامدهاکه به کاربرد خاصی اختصاص یافته است. مثلاً پهنای باند یک ایستگاه تلویزیونی 6 مگاهرتز است. 2. گستره ای از بسامد ها که به عنوان محدوده ی کار یک پالایه، تقویت کننده، یا تضعیف کننده مشخص شده است و به صورت فاصله ی بسامدی بین نقاط (0/707 یا نیم توان) bd 3 در قسمتهای بالا گذر و پایین گذر منحنی پاسخ بسامدی تعریف می شود. پهنای باند برای سیگنالهای قیاسی در حوزه ی بسامد است و بر حسب هرتز بیان می شود حال آنکه برای سیگنالهای رقمی در حوزه ی زمان و بر حسب بیت بر ثانیه بیان می شود.


BW

band width-پهنای باند 1.پهنای باندی از بسامدهاکه به کاربرد خاصی اختصاص یافته است. مثلاً پهنای باند یک ایستگاه تلویزیونی 6 مگاهرتز است. 2. گستره ای از بسامد ها که به عنوان محدوده ی کار یک پالایه، تقویت کننده، یا تضعیف کننده مشخص شده است و به صورت فاصله ی بسامدی بین نقاط (0/707 یا نیم توان) bd 3 در قسمتهای بالا گذر و پایین گذر منحنی پاسخ بسامدی تعریف می شود. پهنای باند برای سیگنالهای قیاسی در حوزه ی بسامد است و بر حسب هرتز بیان می شود حال آنکه برای سیگنالهای رقمی در حوزه ی زمان و بر حسب بیت بر ثانیه بیان می شود.

مخفف اصطلاحات انگلیسی

BD Bangladesh

مخفف کشور بنگلادش


BF Breaker Failure

عیب کلید (BF). در صورت بروز فالت در شبکه، رله های حفاظتی فرمان قطع به کلیدها می دهند. اگر در این شرایط، کلیدی که فرمان قطع دریافت کرده باز نشود و جریان خطا باقی بماند BF رخ داده است. بنابراین حفاظتی نیز به این نام در نظر گرفته می شود.


BD Blue Ray

دیسک بلو-ری (Blu-ray Disc یا BD) نام یک نوع دیسک نوری است. در حال حاضر بلو-ری بیشتر برای ذخیرهٔ ویدیو با وضوح بسیار بالا به‌کار برده می‌شود. دیسک‌های بلو-ری از نظر ظاهری شبیه دیسک‌های دی‌وی‌دی و سی‌دی هستند و گنجایششان ۲۵ گیگابایت (یک‌لایه) یا ۵۰‬ گیگابایت (دولایه) است. دی وی دی و سی دی با اشعه قرمز کار می کنند اما بلو ری همانطور که از نامش پیداست با اشعه آبی کار می‌کند دیسکهای که از تکنولوژی اصلی هستند عبارتند از:تی دی کی، ای میشن، تی گیت، دلکین دیوایس و سونی.
نام Blue Ray از لیزر آبی بنفشی که در آن برای ذخیره وبازیابی استفاده می شود گرفته شده است. به موجب اینکه این نوع لیزر دارای طول موج کوتاهتری (405nm) می باشد در نتیجه داده ها و اطلاعات بیشتری نسبت به فرمت دیسک های DVD که دارای لیزر قرمز (650nm) هستند، را می توان روی دیسکهای Blue Ray ذخیره نمود.یک Blue Ray دولایه توانایی ذخیره 50 گیگابایت، بیشتر از 5 برابر ظرفیت یک دیسک های DVD دو لایه را دارد.


BF Boy Friend

دوست پسر عنوانی است که به یک پسر یا مرد داده می‌شود و در تعریف دوست و همدمی است که با شخصی که متقابلاً رابطه دارد؛ ارتباطی عاشقانه برقرار کرده‌است (نه به صورت خیلی بلند مدت). رفیق و کسی که با او دوست است دختر یا زنی است که با او رابطه به شرح فوق برقرار کرده‌است البته در مواردی ممکن است پسری، با شرح این نوع روابط دارای دوست پسر باشد.


BF Burkina Faso

مخفف کشور بورکینافاسو

اسپانیایی به فارسی

ef mero

زود گذر.

فناوری اطلاعات

etc

سیستم UNIX دایرکتوریی که حاوی اطلاعات پیکربندی سیستم است و غالبا به صورت ef، see تلفظ می شود


symbolic algebra

جبری نمادی، دستکاری علائم ریاضی (نه فقط مقادیر عددی آنها) .مثلاً می توانیم محاسبه ی زیر را انجام دهیمa+b) * (c+d) = ab+ ad+bd+bc) بدون اینکه مقادیر a، b، c یا d را بدانیم. جبر نمادی پروژه MACSYMA در سالهای 1960 در دانشگاه MIT شروع شد. امروزه، برنامه های مشهور جبر نمادی برای کامپیوترهای شخصی شامل Mathematica , Maple , MathCard است .این برنامه ها فرایند سخت مشتق گیری پیشین و دستکاری فرمولهای ریاضی را ساده می کنند

لغت نامه دهخدا

چوبدست

چوبدست. [دَ] (اِ مرکب) چوبدستی. چوبی که در دست گیرند. دستوار. عصا. تعلیمی (یادداشت مؤلف). عصا و تعلیمی. (ناظم الاطباء): خداوند خانه برجست و چوبدستی برداشت. (کلیله و دمنه).
در عشق ما بنای دگر میگذاشتیم
ار چوب دار بودی اگر چوبدست ما.
تأثیر (از آنندراج).
|| چوبی که قلندران و بینوایان بدست دارند. چوبی که موسیقیدانها و مارشالهابدست گیرند.
- چوبدست بلندی یاب، اسبابی که بوسیله ٔ آن میتوان بلندی درخت ها را بدست آورد و عبارتست ازچوبی به بلندی 25 سانتیمتر که بترتیب خاصی درجه بندی شده برای بکار بردن آن باید چوب دیگری به بلندی 2 یا 3 یا 4 متر در پای درخت نصب کنند. سپس دور از درخت در محلی که نوک و بن درخت دیده شود، ایستاده و چوبدست بلندی یاب را در برابر چشم بطور قائم چنان نگاه دارند که بلندی چوبدست سراسر درخت را (درست از سر تا بن آن) از نظر بپوشاند. آنگاه به انتهای فوقانی چوبی که پای درخت نصب شده است نگاه میکنند و هر درجه که در روی چوبدست در راستای نام برده خوانده شود بلندی درخت را نشان میدهد. درجه بندی چوبدست بلندیاب بترتیب زیر صورت میگیرد: چون درخت و چوبدست هر دو قائم و موازی فرض شده اند:
EG BC = EF BD و BC BD x EG EF
پس:
فرض میکنیم که طول BD چهار متر باشد بنابر این مقدار EF بر حسب سانتیمتر عبارت خواهد بود از:
BC 400 x 25 = EF پس: BC 10000 = EF
بوسیله ٔ این رابطه که میان BC. EF (یعنی درجه چوبدست و بلندی درخت) بدست آمد میتوان چوبدست را زینه بندی کرد. بدین ترتیب که بجای BC مقداری در نظر گرفته و EF را بدست میاورند و در روی چوبدست بدان اندازه جدا کرده و عدد مربوط به بلندی درخت را درج میکنند. مثلاً فرض کنیم بلندی درخت 16 متر یا 1600 سانتیمتر باشد، در این صورت 6/25 = 1600 10000 = EF خواهد بود. پس از نقطه ٔ E یعنی انتهای چوبدست 6/25 سانتی متر جدا کرده و در برابر آن عدد 16 را مینویسند و برای تعیین زینه های دیگر نیز بهمین ترتیب رفتار میکنند. چوبدست بلندی یاب اسباب خیلی ساده ای است که ساختن آن برای همه کس میسر است و بویژه در نقاطی که زمین ناهموار یا ماندابی است و اندازه گرفتن فاصله اسباب تا پای درخت دشوارمیباشد، این اسباب مناسب است. البته دقت آن زیاد نیست زیرا قائم نگاه داشتن چوبدست کار دشواری است. همچنین در مورد درختان مرتفع زینه های چوب دست خیلی نزدیک بهم است. (جنگل شناسی تألیف کریم ساعی ج 2 ص 7).
- چوبدست قطرسنج، چوبدست قطرسنج یا چوبدست بیلمتر عبارت از خطکشی است مدرج بطول تقریبی 75 سانتیمتر که هر گاه آن را بطور افقی مماس بدرخت نگاه دارند قطر تقریبی درخت را در روی آن میتوانند بخوانند. برای این کار باید خطکش را در فاصله تقریبی 60 سانتیمتر از چشم چنان نگاهدارند که یک سر آن (درجه صفر خطکش) در راستای خطی قرار گیرد که از چشم بیننده بطور مماس بر یک طرف درخت میگذرد. در این صورت هر گاه بطرف دیگر درخت نگاه کنند درجه ای که در راستای خط بصری مماس بر درخت بر روی چوبدست خوانده میشود، اندازه تقریبی قطر درخت خواهدبود. در موقع اندازه گیری باید سر را بیحرکت نگاهداشت. برای مدرج کردن این چوبدست از فرمول زیر که از تشابه مثلثها بدست آمده استفاده میشود:
D
____________- = s
D60+1خ
در این رابطه EF = S عبارت از قسمتی از چوبدست است که نماینده قطر درخت 2BC = D میباشد.
فاصله AB یعنی فاصله چشم تا چوبدست 60 سانتیمتر فرض شده است. هر اندازه که فاصله چشم تا چوبدست به 60 سانتیمتر نزدیکتر باشد اندازه گیری دقیقتر خواهد بود. چوبدست بیلمتر برای اندازه گیری درختانی که مقطع آنها دایره شکل نباشد شایسته نیست و در هر حال نتیجه ای که از آن بدست میاید تقریبی میباشد. ولی در مقابل، سریعترین اسباب اندازه گیری قطر درخت است. (جنگل شناسی ج 2 تألیف کریم ساعی صص 3- 4).


چهارضلعی

چهارضلعی. [چ َ / چ ِ ض ِ] (ص نسبی) دارای چهار بر. که چهار پهلو داشته باشد. که دارای چهار ضلع باشد. هر سطح محدود به چهار خط مستقیم متقاطع.
- چهارضلعی کامل، سطحی است که از محل تلاقی چهار خط و امتداد آنها حاصل شود. مانند شکل ABCDEF. شش نقطه ٔتقاطع این چهار خط را رأس های چهارضلعی و هر دو رأس غیر واقع بر یک ضلع را دو رأس متقابل مینامند. قطر چهارضلعی خطی است که رأسهای متقابل را بهم وصل کند. بنابر این هر چهارضلعی کامل دارای سه قطر است. درهر چهارضلعی کاملاً اوساط اقطار بر یک استقامت اند. (قضیه ٔ گوس). در هر چهارضلعی کامل هر قطر بوسیله ٔ دو قطر دیگر به نسبت توافقی تقسیم میشود. (قضیه ٔ پاپوس)
- چهارضلعی محاطی، اگر چهار رأس یک چهار ضلعی روی یک دایره واقع شوند این چهارضلعی را محاطی گویند. شرط لازم و کافی برای اینکه یک چهارضلعی، محاطی باشد این است که اولاً دو زاویه ٔ روبروی آن مکمل هم باشند. ثانیاً برعکس اگر در یک چهار ضلعی دو زاویه ٔ روبرو مکمل هم باشند آن چهارضلعی، محاطی است. در یک چهارضلعی محاطی، حاصل ضرب اقطار مساوی است با مجموع حاصل ضرب های اضلاع مقابل، یعنی اگر اضلاع چهارضلعی محاطی، به ترتیب AB و BCو DC و AD و اقطار آن BD و AC باشد همواره بین آنهارابطه ٔ زیر برقرار است (قضیه ٔ بطلمیوس):
AC.BD = BC.AD + DC.AB
- چهارضلعی منتظم، چهارضلعی منتظم مربع است. اگر بخواهیم سطح یک چهارضلعی را محاسبه کنیم قطرهای آن را رسم میکنیم چهارضلعی بدو مثلث تجزیه میشود. حال سطح این دو مثلث را محاسبه میکنیم ثابت کرده اند که اگر «d» «َd» طولهای دو قطرو a زاویه ٔ بینشان باشد سطح چهارضلعی مساوی است با:a sinَdd 12 و نیز مجموع مجذورات چهار ضلع یک چهارضلعی مساوی است با: مجموع مجذورات اقطار و در ضمن چهار برابر مجذور خطی است که نقاط اوساط قطرها را وصل کند.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری