pust به فارسی | دیکشنری سوئدی - جدول یاب

pust به فارسی دیکشنری سوئدی

pust
  • فوت، پف، دود ویا بخار، قسمت پف کرده جامه زنانه، غذای پف دار، مشروب گازدار، پفک، پک زدن، چپق یا سیگار کشیدن، بلوف زدن، لا ف زدن، پف کردن، منفجر کردن، منفجر شدن، وزش باد، وزیدن،

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر