prokonsul به فارسی | دیکشنری سوئدی

prokonsul
  • افسر دارای بعضی اختیارات کنسولی، فرماندار، فرماندار مستملکات،

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر