oro به فارسی | دیکشنری سوئدی
oro
-
ارنگ، تشویش، دل واپسی، اضطراب، اندیشه، اشتیاق، نگرانی، اضطراب، تشویش، بی قراری، اشفتگی، ناراحتی، اشفتگی، بی ارامی، بی قراری، دل واپسی، اضطراب، تشویش، ناراحتی، خدشه، اشفتگی، انحراف، اختلا ل، ناارامی، اشوب، اشفتگی، اضطراب، بیقراری، بیتابی، پریشانی، اضطراب، ناراحتی، غم زدگی، اشکال،
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.