frostskada به فارسی | دیکشنری سوئدی

frostskada
  • سرمازدگی، یخ زدگی بافت بدن در اثر سرما، نیشگون، گازگرفتن، کش رفتن، مانع رشدونمو شدن، جوانه زدن، صدمه زدن، پریدن، زخم زبان، سرمازدگی،

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر