drivaxel به فارسی | دیکشنری سوئدی

drivaxel
  • میله، استوانه، بدنه، چوبه، قلم، سابقه، دسته، چوب، تیر، پرتو، چاه، دودکش، بادکش، نیزه، خدنگ، گلوله، ستون، تیرانداختن، پرتو افکندن،

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر