desolat به فارسی | دیکشنری سوئدی

desolat
  • ویران کردن، از ابادی انداختن، مخروبه کردن، ویران، بی جمعیت، متروک، حزین،

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر