معنی مویین در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

مویین. [مو] (ص نسبی) مویی. مویینه. منسوب به مو. منسوب به موی. آنچه به موی نسبت دارد. (یادداشت مؤلف). و رجوع به مویینه و موی شود. || ساخته شده و تافته شده از موی. (ناظم الاطباء). مویینه. بافته شده و تافته شده از موی. || باریک مانند مو. (ناظم الاطباء).

فرهنگ معین

(ص نسب.) ساخته شده و تابیده شده از مو.

فرهنگ عمید

ساخته‌شده از موی،

حل جدول

ساخته شده از مو

فرهنگ فارسی هوشیار

(صفت) منسوب به مو، آنچه از موی بافته و ساخته شده مویینه.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر