معنی قابیل در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

قابیل. (اِخ) فرزند آدم و حوا و برادر هابیل است. در داستانهای دینی آمده است که هر نوبت حوا حامله میشد خداوند یک پسر و یک دختر به او کرامت میکرد و آدم به فرمان خدا دختر بطنی را با پسر بطن دیگر به ازدواج درمی آورد. چون قابیل با توأم خود اقلیما متولد شد و پس از وی هابیل با لبودا بدنیا آمدند و همه بحد بلوغ رسیدند، آدم اقلیما را نامزد هابیل کرد و لبودا را به زوجیت قابیل منسوب گردانید. قابیل از قبول این امر سرپیچی کرده گفت من هرگز در مفارقت خواهر همزاد خود اقلیما که در حسن و جمال یگانه و بی مثال است از پای ننشینم. و سرانجام آدم قابیل و هابیل را گفت که قربان کنند و قربانی هریک قبول افتد اقلیما او را باشد. قربانی قابیل مورد قبول واقعنگردید و این امر خشم او را بیش از پیش برانگیخت. وهابیل را به کشتن تهدید کرد. هابیل گفت خداوند قربانی را از پرهیزکاران می پذیرد و اگر تو به آهنگ کشتن من دست بکار شوی من دست نگاه میدارم زیرا از خدا میترسم و قابیل همچنان در کمین هابیل بود تا آنکه او رابر سر کوهی خفته یافت سنگی برگرفت و او را با ضربه ٔسنگ از پای درآورد. سپس جنازه ٔ او را برداشته حیران و سرگردان به این طرف و آن طرف میکشاند و نمیدانست که با آن چه کند. ناگاه دو کلاغ پیش چشم او به نزاع مشغول شدند یکی از آن دو دیگری را کشت و با منقار خویش زمین را گود کرد و لاشه ٔ کلاغ مرده را زیر خاک پنهان ساخت. قابیل از مشاهده این صورت درسی فراگرفت و به دفن برادر پرداخت. (از تاریخ حبیب السیر ص 21 و 23). اول زاده ٔ آدم و حوا بود که والدینش گمان بردند او همان مخلص و منجی موعود است لکن زعم ایشان برخلاف واقعشده بر برادر خود هابیل رشک برد و او را به قتل رسانید. بدین لحاظ خداوند او را از درگاه لطف و مرحمت خود و از وطن و خانواده اش راند. (قاموس کتاب مقدس). ورجوع به تاریخ گزیده ص 23، 24 و 65 شود:
ز ناسک به منسک درآری سپاه
ز هابیل یابی به قابیل راه.
نظامی.
لطف او عاقل کند مر پیل را
قهر او احمق کند قابیل را.
(مثنوی).

حل جدول

اولین قاتل تاریخ

قاتل هابیل

نخستین قاتل تاریخ

فرهنگ فارسی هوشیار

کاین نام برادر آبل

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر