معنی جلسه در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

فرهنگ معین

(مص ل.) نشستن، (اِ.) یک نشست، یک بار نشستن، مجمع، انجمن، جمع جلسات. [خوانش: (جَ لَ س) [ع. جلسه]]

فرهنگ عمید

نشست برای رسیدگی و گفتگو دربارۀ امری،
محلی که چنین نشستی در آن برگزار می‌شود،

حل جدول

نشست، اجلاس، انجمن، گردهمایی، مجمع

نشست

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

نشست، دیدار، انجمن نشست

مترادف و متضاد زبان فارسی

اجلاس، انجمن، گردهمایی، مجلس، مجمع، نشست

فرهنگ فارسی هوشیار

یکبار نشستن، اجتماع جمعی از مردم برای انجام امری یا شنیدن نطقی با داشتن یک رئیس

پیشنهادات کاربران

شورا

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر