معنی شعر گفت از بهر غرامت جامه‌ ات بیرون کنم گفت پوسیده است جز نقشی ز پود و تار نیست

گفت از بهر غرامت جامه‌ ات بیرون کنم گفت پوسیده است جز نقشی ز پود و تار نیست
  • مفهوم و معنی شعر گفت از بهر غرامت جامه‌ ات بیرون کنم گفت پوسیده است جز نقشی ز پود و تار نیست با تفسیر کامل
    محتسب گفت: برای خسارت، لباست را از تنت بیرون‌ می‌آورم. جواب داد: لباس من پوسیده و نخ‌نما است.
    جامه، پود و تار: تناسب / نقشی ز پود و تار نیست: کنایه از نخ‌نما بودن و فرسودگی جامه

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری