گلشهر در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
گلشهر. [گ ُ ش َ] (اِخ) نام زن پیران ویسه است که سپهسالار افراسیاب باشد. (برهان) (آنندراج):
که نگشاید این بند من هیچکس
گشاینده گلشهر خواهیم و بس.
فردوسی.
بیاورد گلشهر دخترش ْ را
نهاد از برتارک افسرش ْ را.
فردوسی.
سپهبد بپیچید در خواب خوش
بجنبید گلشهر خورشیدفش.
فردوسی.
و رجوع به فهرست ولف شود.
حل جدول
از ایستگاه های خط 5 متروی تهران
بخشی از کرج
فرهنگ پهلوی
بانوی پیران ویسه
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.