مترادف و متضاد یاره

یاره

یاره

  • سینه‌ریز، طوق، گردن‌بند، دست‌برنجن، باج، خراج، تاب، تحمل، مقاومت، یارا

بخش پیشنهاد معنی و ارسال نظرات
جهت پیشنهاد معنی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید از اینجا ثبت نام کنید
امتیاز شما به نتایج جستجوی یاره در سایت جدول یاب:
معنی این واژه در بانک های دیگر
  • یاره (فرهنگ معین): دستبند، طوق، توان، نیرو، جرأت. [خوانش: (ر) (اِ.)]
  • یاره (نام های ایرانی): پسرانه، یارا، قدرت
  • یاره‌ (فارسی به انگلیسی): Bracelet
  • یاره (لغت نامه دهخدا): یاره. [رَ / رِ] (اِ) دست برنجن را گویند و آن حلقه ای باشد از طلا و نقره و غیر آن که بیشتر زنان در دست کنند و یارق معرب آن است و به عربی سوار گویند. (برهان). دست برنجن را گویند و یارق معرب آن است. (جهانگیری) (انجمن آرا) (آنندراج).زیوری است که بدان آرایش ساعد کنند و به هندی آن راکنگن گویند. (غیاث اللغات). یارَق. (دهار) ( ...ادامه مطلب...
  • یاره (فرهنگ عمید): زیوری که زنان به ‌مچ دست می‌بندند، دستبند،
    طوق: چه نازی بدین تاج گشتاسبی / بدین یاره و تخت لهراسبی؟ (فردوسی۲: ۱۶۷۶)،
  • یاره (حل جدول): دستبند زنانه
  • یاره (فرهنگ فارسی هوشیار): توانائی، قوت و قدرت، توان، تاب