معنی ودیه در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

ودیه. [وُدْ دی ی َ] (ع اِ) زوجه. زن. (فرهنگ فارسی معین): معبر گفت که در همین حلال تو نهال جمال بشکفد و شجره ٔ ودیه ٔ تو به ثمره ٔ ولادت مثمر گردد. (فرهنگ فارسی معین از روضه العقول، مقدمه ٔ مرزبان نامه).

فرهنگ معین

(وُ دِّ یَُ) [ع. ودیه] (اِ.) کنایه از: زوجه، زن.

حل جدول

امانت

فرهنگ فارسی هوشیار

ودیه در فارسی همسر مرد زن روجه زن: معبر گفت که در همین حلال تو نهال جمال بشکفد و شجره ودیه تو بثمره ولادت مثمر گردد.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر