معنی حفره در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

فرهنگ معین

گودال، سوراخ، قبر، جمع حفر. [خوانش: (حُ رِ) [ع. حفره] (اِ.)]

فرهنگ عمید

گودال،
سوراخ،
قبر،

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

سوراخ، چاله، گودال، مغاک

کلمات بیگانه به فارسی

سوراخ

مترادف و متضاد زبان فارسی

سوراخ، گودال، چاله، مغاک، گور، قبر

فرهنگ فارسی هوشیار

گودال، چاله، خندق

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر