لیوه | در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی - جدول یاب

لیوه در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

لیوه. [لی وَ / وِ] (ص) فریبنده و چالاک. (آنندراج). فریبنده و چاپلوس. لوس. ننر. مردم مزاح دوست. (برهان). خنک و بی مزه. || صاحب آنندراج گوید: احمق و نادان و هرزه گو و هرزه گرد:
بیدرد و ناتلنگ و تلنگی و لیوه اید
آن درد کو که باخبر ازدرد ما شوید.
یحیی کاشی.
من چون ستور بی کس بی آبروی ریش
در پهن دشت دهر چرم خاک لیوه ای.
مسیح کاشی.
لیوه آئین نیز خوانند:
غیر را نتوان بآب و آتش از تو دور کرد
ای خنک ای لیوه آئین ای سریشم اختلاط.
باقر کاشی.

فرهنگ معین

فریبنده و چاپلوس، لوس، بی مزه، هرزه گو، هرزه گرد. [خوانش: (وَ یا وِ) (ص.)]

فرهنگ عمید

فریبنده،
چاپلوس،
احمق و نادان،
هرزه‌گو،
هرزه‌گرد،

مترادف و متضاد زبان فارسی

بی‌مزه، خنک، لوس، هرزه‌گرد، هرزه‌گو

فرهنگ فارسی هوشیار

چاپلوس، فریبنده

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر