معنی زال در فرهنگ معین

زال

زال

  • پیر، فرتوت، کسی که موهای سر و ابرو و مژگانش سفید باشد، نام پدر رستم. [خوانش: (ص.)]

بخش پیشنهاد معنی و ارسال نظرات
جهت پیشنهاد معنی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید از اینجا ثبت نام کنید
امتیاز شما به نتایج جستجوی زال در سایت جدول یاب:
معنی این واژه در بانک های دیگر
  • زال (نام های ایرانی): پسرانه، فرزند سپید موی سام نریمان و پدر رستم قهرمان ملی ایرانیان، پیر و سفید مو، از شخصیتهای شاهنامه، نام فرزند سام نریمان و پدر رستم پهلوان شاهنامه
  • زال‌ (فارسی به انگلیسی): Albino, White-Haired
  • زال (لغت نامه دهخدا): زال. (ص، اِ) پیر فرتوت سفیدموی باشد. (برهان قاطع). و اکثر بر زن پیر اطلاق کنند. (آنندراج). فرتوت و پیر سخت هرم بود. (فرهنگ اوبهی):
    شیخ و فانی و یفن هم ّ و هرم پیر است و زال
    حیزبون، شهله، عجوزه دردبیس و شهبره.
    (نصاب).
    زن پیر فرتوت سفیدموی و مرد پیر. (غیاث اللغات). مرحوم ملک الشعراء در ذیل تاری ...ادامه مطلب...
  • زال (فارسی به عربی): ابرص
  • زال (فرهنگ عمید): (پزشکی) آن‌که موهای سر، ابرو، و مژه‌هایش سفید است، مبتلا به بیماری زالی،
    (اسم، صفت) [قدیمی] پیر فرتوت و سفیدمو، به ویژه زن پسر: رشته تا یکتاست آن ‌را زور «زالی» بگسلد / چون دوتا شد عاجز آید از گسستن زال زر (سنائی: ۱۶۴)،
    (اسم، صفت) [قدیمی، مجاز] دنیا: این زال سرسپید سیه‌دل طلاق ده / آنک ببین معاینه فرزند ش ...ادامه مطلب...
  • زال (حل جدول): پیر سفیدموی
  • زال (مترادف و متضاد زبان فارسی): سالخورده، سالدیده، سالمند، سپیدمو، کهنسال، مسن،
    (متضاد) جوان
  • زال (واژه پیشنهادی): تاج خروس
  • زال (گویش مازندرانی): از توابع بابل کنار بابل
  • زال (فرهنگ فارسی هوشیار): (صفت) پیر سفید موی، شخصی که موهای سر و ابرو و مژگانش سفید باشد، حیوانی که دارای پشم و و موی سفید و چشمهای قرمز باشد (مانند خرگوش راسو) . یا زال بد افعال (بد فعال) دنیا عالم. یا زال سر سفید سیه دل دنیا، شخص بی مهر و شفقت. یا زال سفید رو دنیا جهان. یا زال عقیم دنیا جهان. یا زال گوز (گوژ) پشت آسمان فلک. یا زال مستحاضه دنی ...ادامه مطلب...