معنی تیار در فرهنگ معین

تیار

تیار

  • موج دریا، لاف زدن، متکبر و مغرور. [خوانش: (تَ یّ) [ع.] (اِ. ص.)]

  • مهیا، ساخته، مالش دادن، لوله ساختن تریاک. [خوانش: (تِ یّ) (اِ. ص.)]

بخش پیشنهاد معنی و ارسال نظرات
جهت پیشنهاد معنی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید از اینجا ثبت نام کنید
امتیاز شما به نتایج جستجوی تیار در سایت جدول یاب:
معنی این واژه در بانک های دیگر
  • تیار (فارسی به انگلیسی): Ready
  • تیار (لغت نامه دهخدا): تیار. (اِ) تاج سلطان فارس و ماد و تیار پاپ نیز به تقلید از آن ساخته شده است. و دراویش نیز امروز کلاهی به همین شکل دارند. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا): پارسی ها... کلاهی نمدین که خوب مالیده بودند و آن را تیار می گفتندبر سر... (ایران باستان ج 1 ص 732). کلاه نمدی. (ایران باستان ج 1 ص 732). طرز لباس را پارسی ها از مادیها اقتب ...ادامه مطلب...
  • تیار (فرهنگ عمید): موج، موج دریا،
  • تیار (حل جدول): آماده، مهیا، حاضر کردن، ساخته
  • تیار (مترادف و متضاد زبان فارسی): آماده، تدارک، تهیه، فراهم، مهیا، حاضر، درست، کامل، صحیح
  • تیار (گویش مازندرانی): از توابع چلاو آمل
  • تیار (فرهنگ فارسی هوشیار): درست، تمام، راست، کامل، مهیاو صحیح، و بمعنی موج دریا و موج آب هم هست
  • تیار (فرهنگ فارسی آزاد): تَیّار، مُوج دریا، شخص متکبر و گمراه،