سری در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
فرهنگ معین
(س رُِ) [ع - فا.] (ص نسب.) منسوب به سر؛ مخفی، پوشیده.
سلسله، رشته، ردیف. [خوانش: (س) [فر.] (اِ.)]
(سَ) (حامص.) مهتری، سروری.
فرهنگ عمید
پنهانی،
(قید) بهطور پنهانی: سری رفتار کردن،
[عامیانه] مجموعهای از اشیا همجنس،
[عامیانه] ردیف، دسته، گروه،
(ریاضی) مجموعهای از اعداد یک دنبالۀ متناهی یا نامتناهی،
(صفت) (برق) متوالی،
سَروری، بزرگی،
ریاست،
حل جدول
محرمانه، مخفیانه
محرمانه
مخفیانه
مخفی و پوشیده
ردیف، مخفی و پوشیده، محرمانه، مخفیانه
گویش مازندرانی
پسوندی به معنی متعلق به و مربوط به، تکه ای از پارچه
گوسفندی که پوست سرش سفید و بدنش مشکی باشد
فرهنگ فارسی هوشیار
رشته، سلسله، مجموعه، دسته ریاست، سروری
فرهنگ فارسی آزاد
سَرِیّ، جوانمرد- مهتر- بزرگوار- آقا- شریف- سخی- پاک و مُبَرّا (جمع: اَسْرِیاء- سُراه- سری و سُرَواء)
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.